چندروزدخترم مریضه ونمیخوابه اصلا وانقد این مدت بغلش کردم تومریضی بهونه گیرشده دیگه امروز یکم بهتر بود توان نداشتم چون خودمم مریض شدم الکی الکی گریه میکرد عادت کرده به گریه انقد این مدت نازشو میخریدم که مریض بود لوس شده بعد عادت داره دائم سرپا توخونه بچرخونمش امروز واقعا عصبی شدم داد زدم خوابید بالاخره توبغلم نمیخوابید همش الکی گریه میکرد واقعا دیگه توان دارم چیکارکنم تو مریضی هم انرژی داشته باشم

منم تا حالا چندباری پیش اومده سرش داد زدم ولی بعدش عذاب وجدان دیوونه م کرده،😔 منم مثل شما دست تنهام

عزیزم منم بعضی وقتا سردخترم داد میزنم تو خونه تنهاییم با بچه وابستگیشون به خودمون زیاده شوهرا هم که این روزا کلا درک ندارن دودقیقه نمیتونن بچه نگه دارن بعد که اومدن میگن از صبح مگه چیکار کردی

چقد ما خانوما گناه داریم:(((((

توان ندارم یعنی بشدت نیاز به انرژی دارم چون فقط خودم از دخترم مراقب میکنم از یه طرفم کارای خونه چون حوصله نقای شوهرم ندارم😑😑😭