۶ پاسخ

بی توجهی
حواسشو پرت کن یه مدت یادش می‌ره

وقتی میزنه دستهای کوچیکش رو بگیر و بوسش کن بعدش بغلش کن و قلقلکش بده اینطوری کلی میخنده و زدن رو فراموش میکنه

وقتی میزنه بغلش کن ببوسش کم کم از سرش میفته

بخاطر توجه اینکارو میکنه

اشکال نداره ارسامم مدام میزنه اینا بخاطر محبت دوست داشتن زیاده باید بهشون بگی نکن ولی کوگوش شنوا بنده خدا

والا بچه‌ منم همین طوره اين ديگه هرچي تو دستش باشه هم پرت می‌کنه امروز نوشابه تو دستش همچو پرتش زد توصورتم بخدا هنوز فکم درد می‌کنه

سوال های مرتبط

مامان سامیار مامان سامیار ۳ سالگی
من یه مشکل خیلی بزرگ با پسرم دارم به نظرتون چیکار کنم،پسر من کلا لجباز و شیطون هست اما تو خونه قابل کنترله و اینطور نیس که بگم کار خطرناک میکنه،اما وقتی میریم خونه مادرشوهرم بچه های خواهر شوهرم هم هستن یکیشون ۷ سالشه اون دوتا دیگه کوچیکترن و آروم تر هر چی میگم با کوچیکا بازی کن اصلا سمت اونا نمیره فقط دنبال بزرگه میره بزرگه هم اذیتش میکنه گاهی،پسر منم بلد نیس بازی کنه درست فقط بدو بدو میکنه بلند میخنده،پسر خواهر شوهرمم وقتی دلش بخواد به بچه من میگه بیا بازی وقتی که پسر من سمتش بره داد میزنه که سامیار نیاد پیش من،خب من هزار بار بع پسزم گفتم نرو پیشش ولی بازم میره و شلوغ بازی میکنه هر چند پسر خواهر شوهرمم شلوغه اما پسر من نفهم تره مثلا اصلا سرسفره نمیشینه تو مهمونی هی میچرخه دور سفره میره سمت بجه ها واقعا معذبم دیگه نمیدونم چیکارش کنم،خانه کودک میبرم تو کوچه میبرم با بچه ها بازی کنه اما بازم وقتی پسر خواهر شوهرمو میبینه هیجان زده میشه اصلا دوس ندارم سمت اون بره چون اونم داد میزنه همه چیو تقصیر این میندازه
مامان نیلا و حسین جون مامان نیلا و حسین جون ۳ سالگی
دخترم کلا با داداشش رابطه خوبی داره ،یعنی اذیت و اینا نداره ،دختر ۳ سال و ۳ ماهش، پسرم یکسال و یکماه ،ولی خوب بعضی وقتا یهویی انگار میخواد بزنمش یا هولش بده ،از صبح تا ساعتای ۵ که باباش میاد معمولا خوبه ولی باباش که میاد مستقیم میره پسرم بغل میکنه هر چقد هم تذکر میدم انگار با دیوارم ،بعد دخترم همین هول دادن بیشتر تایمی که باباش هست انجام میده ،اینم وامیسته دور میگه نکن نکن ،هر چی میگم اینجور مواقع یکیشون از مهلکه دور کن ،نمیفهمه ،جدیدا میره به پشت دخترم میزنه میگه داداش نزنه، یا دستش محکم فشار میده ،میگه دوستت ندارما ،واقعا مغزم نمیکشه بخدا ما ۸ تا بچه بودیم بابام از گل کمتر نگفت بهمون خصوصا ما دخترا ،هرچی میگم انگار نمیفهمه، در کل پدر خوب و صبوری ولی اینکارش من داغون میکنه، بعد دخترم عصبی میشه وسایلش پرت میکنه ،میاد من میزنه ،دلم آتیش میگیره ،امروز عصبی شدم گفتم یکبار دیگه دخترم بزنی درخواست طلاق میدم .... نمیدونم چیکار کنم