۷ پاسخ

ای بابا ،باز مادرشوهر یه چی بگه من نمیدونم این پدر شوهرا چی میگن ،حاله زنک ها

حتما برید جای دیگه زندگی کنید . تو یه خونه زندگی کردن با خانواده همش آفته همش گرفتاریه

ای خواهر من دیشب سرم خورد به سر آراد دق پسرم یه طرف باز شوهرم هی میگه تو از قصد زدی اینقدر نشستم خودمو زدم زدم که دستم سر شده بود

بچه رو لگد کردن؟؟جوابشو بده بگو مگه رفته بودم دور از جون دور از جون رفته بودم‌مگه طویله

مادرشوهر منم همینه تا میرمخونه مامانم زنگ پشت زنگ چرا شب بردین خطرناکهه اجنه هست و.......

چقدر. چرت میگ پدرشوهرت بگو خدا شفات بده برو بخواب

دلیل گریه ش چیه عزیزم یا دندون یا دل درد یا خوابش میاد یا جاش خیس یا تشنه س یا گرسنشه

سوال های مرتبط

مامان دلارا مامان دلارا ۷ ماهگی
حالم خوب نیس از وقتی زایمان کردم از صدای بچه بدم میاد از صدای دخترم متنفرم وقتی گریه میگه سرم شدید درد میگیره و طاقتم تموم میشه انقدر حالم بده نمیدونم از افسردگیه یا چیه اما طاقت گریه بچه ندارم مثل روانی ها میشم جیغ میزنم داد میزنم سرش که اروم بشه اما اونم یع بچه هست یه راهی داره برا اروم کردنش اما نمی تونم خودم کنترل کنم از شداش متنفرم دست خودم نیس همسایه هامون همش دعوام میکنن میگن شب تا صبح صدای جیغ دادت کل مخل برداشته صبح هم تاشب کشتی بچه رو میشینم گریه میکنم میگم خدایا من چرا اینجوری میشم. دیت خودم نیس بعد که اروم میشم دخترم کلی بغل میکنم. ارومش میکنم من کسی ندارم تو این دنیا کمکم کنه چرا تنها ترینم شوهرمم هیچ کمکی نمیکنه بهم لحضه که میبینه اعصبانیم سر بچه خالی میکنمم محل نمیزاره دیگه از زندگی کردن هم متنفر شدم شاید هر کی این تاپیک میخونه بهم بگین روانی شدی حق دارین به این که این حرف بزنین خودمم به خودم میگم شاید روانی شدم اما دلیل تمام اینا نداشتن یه لحضه ارومه وقتی بد خواب میشی و وقتی استراحت نداری من دیوانه ها میشی سر همه داد بیداد میکنی من یهو از همه چیم گذشتم از خواب خوراک زندگی تفریح مهمونی یهو شد یه بچه که همش گریه میکنه محتاج یک لحضه ارامشم محتاجم به همه جی اما نیس
مامان فندوق مامان فندوق ۷ ماهگی
لعنت ب کسی ک تو زندگی کسی دخالت مبکنه .
پدر شوهرم جد ابادمو در اورده زندگیمو خراب کرده به همه چی من گیر میده ب بچم گیر میده ب خودم .
زندگی کردن ندارم پیش اینا .
پول پیشه خونه ندارم فرار کنم از دستش .
حالم گرفتس خودم کم مشکل ندارم اینم دم ب دیقه ب هر چیزی ک مربوط باشه ب من گیر و ایراد میگیره.کم مونده خودمو بکشم .
خجالت نمیکشه پاش لبه گوره هی از من ایراد .
خدایا یا منو بکش یا خلاصم کن از این شرایط.
گریم گرفته با بچه ی کجا برم اسایش ندارم بهم تیکه میندازن شبو روز کارشون شده .هر چیم جوابشونو میدم باز همون آش و کاسه .
شوهرمم اصلا حرفی نمیزنه بهشون .
چندبار خواستم برم ولی نزاشتع.اخه مگه من چکارتون کردم .تا بچه چیزیش میشه میگن عه حتما حتما تو کاریش کردی
تا گریه میکنه میگن تو گازش گرفتی
سرفه میکنه میگن بردیش جلو کولر
میگن وای ببین بچه چقد از تو بدش میاد .مگه میشه بچه از مادرش بدش بیاد .
قطره گیر کنه گلوش میگن تو خواب بهش قطره دادی .
هلاک شدم
ای امام رضا حق منو بگیر از اینا .
شبو روز ندارم خستم خسته .ای کاش بخوابم صبح بیدار نشم