وای مامانا واقعا دیگه از این شرایط خسته شدم شوهرم ک هیچ جوره پشتم نیست مادرشوهرمم همش تو بچه داربم دخالت میکنه شدیدا چندبارم دعوای وحشتانگ کردم باهاشون ک تو بچه داری من دخالت نکنید ولی چون شوهرم پشتم نیست بازم دخالت میکنه و حرفاش ام باعث میشه رو شوهرم تاثیر بذاره مثلا شدیدا الان ک بچم از شیر گرفتم چرت و پرت میگه مثلا دخترم خونه خودمون شبا دیگه بیدار نمیشد الان داره همزمان چندتا دندون در میاره همش بیدار میشه و شدیدا گریه میکنه صبی مادرشوهرم میگفت ن این گشنش میگم نیست دندون داره میگفت نخیر شبا پامیشه باید غذا بدی بخوره گفتم بچه رو از شیر میگیرن که خوابش مختل نشه راحت بخوابه هورمون رشد ترشح بشه بعدم بخاطر دندون هاش قیافه اش ی جوری کرد شوهرمم پشتشه واقعا خسته شدم از دستشون اه اعصابم بشدت خورده دیگه نمیفهمم چکارشون کنم خدایش خود دکتر بچم تاکید داشت شبا بخوابه شیر نخوره فلان....اینا واسه من آدم شدن داستان شبیه این زیاده فقط راهکار زیاد و متنوع بدین

با دقت ب حرفاش گوش بده بزار کامل اظهار نظر کنه تایید کن و بگو آره شما درست میگین بعد کار خودت رو بکن اگر میخای آرامش اعصاب داشته باشی وارد جنگ باهاش نشو

هرچی گفت فقط بگو باشه شما درست میگی راحت بعد کار خودتو بکن

عزیزم اولا که چرا باید بری پیش مادرشوهرت خب کمی فاصله بگیر و دیر ب دیر برو
بعد هم با مادرو پدر چه مال خودت چه خانواده همسرت نباید بجنگی اول با احترام حرفتو بزن اگه قبول نکردن فقط گوش بده و در نهایت با سیاست کار خودتو بکن

بگو اگه ننت چیزی بلد بود که تورو اینقدر لوس و بچه ننه بار نمی اورد، اخرشب بهش کمی سیب زمینی سرخ کرده یا فرنی بده ببین راحتتر میخوابه،منم پسرمو دوماهه از شیر گرفتم اخرشبا چیزی میخوره تا صبح راحت می‌خوابه اما شبایی که زود می‌خوابه نصف شب بیدار میشه

خودشو دو سه بار تو خواب بیدار کن بگو بیا غذا بخور ادب می شه😂😂

اگ پیش مادرشوهرتی یه شب اینکارو بکن
آخر شب جلو شوهرت و مادرش به بچه غذا بده سیرش کن بخوابونش
بعد ک شب بیدار شد گریه کرد ، به شوهرت بگو دیدی از گشنگی نبود.
سعی کن آروم آروم با مهربونی شوهرتو بکشی سمت خودت. اگ باهاش دعوا کنی یا از مادرش بد بگی ، بدتر میره سمت مامانش.
دکترم میری شوهرتو ببر که حرف دکتره بشنوه ، به شوهرت بگو درسته مادرت تجربه داره ولی دکتر قطعا بیشتر و بهتر میدونه ، بچه ها مثل ۳۰ سال پیش نیستن الان ک
با مادرشوهرتم بحث نکن ، فقط کار خودتو بکن بزار خسته بشه از نظر دادن

حالا یه بار امتحان کن آخر شب یه چیز سبک مثل فرنی،سرلاک یا سویق بهش بده سیرش کن شایدم واقعا گرسنه ش باشه

محل نذار کارخودتو بکن

ببین تو هرچی گفت بگو چشم

آره فقط آرامش اعصاب رو از آدم میگیره خیلی وقته علم ب تجربه پیروز شده ولی اونا همچنان تجربه شون رو ب رخ میکشن

😂😂😂داستان مشترک همه البته من که بامادرشوهرم اینا دعواییم اصلا کاری بهشون ندارم
نگا خیلیییی جدی به شوهرت بگو اره مامانت شیوه تربیت و عقیده خودشو داره درستم میگه شاید گشنش باشه ولی من برام خواب راحته یبچم مهمه و شیوه ی تربیتیه خودمو دارم دلم نمیخواد نه مادر تو نه مادر خودم تو تربیت و شیوه نگهداریه بچم دخالت کنن
من زمانی باردار بودم شوهرم میگفت گولو نباید بدیم بچه مامانم به ما هیچکدوم گولو نداده دندونارو کج میکنه‌ منم دقیقا همین جوابو دادم گفتم من کاری به مادر توومادر خودم ندارم خودم میدونم چجوری باید بچه رو بزرگ کنم

تنها کمکی ک از دستم برمیاد اینه ک بیام تو دهن شوهرت و مادرشوهرت بزنم
یعنی چی؟ چه معنی میده فضولنا
هروقت گفت بگو انجام دادم تو ندیدی
شیر دادم ندیدی
غذا دادم ندیدی

دایه ی عزیزتراز مادر که میگن همینان به خدا 😡

تو یه خونه این؟

همش هم میگه من ۴تا بچه بزرگ کردم فلان کردم بهمان کردم حالا ریده ها با بچه هاش