بچه اولمه... خیلی ذوق داشتم براش..
روز اول که بدنیا اومد بخاطر شلوغی و بی نظمی بیمارستان حالم بد شد پرستار به جایی که ببره بهش با سرنگ شیرخشک بده
سر خانوادم داد زد که خودتون برید شیرخشک بخرید بدین بهش با شیشه
شیشه گذاشتن دهن بچم..
بعدشم خواهرم اومد به بهونه زردی تو کارم فضولی کرد
نگذاشت شیرش بدم
هی بهش شیرخشک دادم
منم سزارین بودم اونقد حالم بد بود که مغزم کار نمیکرد داشتم مییمردم از درد
بچم از فرداش دیگه مک فعال نزد
هرچی میشنستم شبرمیدادم سیر نمیشد
چون مک زدن فکش خراب شده بود
شیرخشکی شد
هیچ وقت نمیتونم ن خودمو ببخشم نه خواهرمو نه اون بیمارستان لعنتی رو
الان سه ماه گذشته
من تقریبا هرروزگریه میکنم
هربار میام شیرخشک درست کنم حالم بد میشه
ی حس بدی دارم
مث ی شکست عمیق
دیگه از این درد خسته شدم
از احساس غم شدید
میدونم میاید میگید بچه مادر شاد میخواد
شیرخشک ک زهرمار نیس یا از این حرفا
ولی من دلم میخواست شیر خودمو بخوره
شبردادن که فقط غذا نیس
ی پیوند عاطفی عمیقه
خیلی دلم گرفته دارم اشک میریزم
شوهرمم برای بار سوم تو یک سرماخورده
همه چیز بخج ریختس خیلی احساس تنهایی دارم
برام یه حمد بخونید

۱۶ پاسخ

ببین عزیزم باید بپذیری و باهاش کنار بیای...
مسیر مادرانگی تو
یک ماه و یک سال و ده سال نیست که...تو تاااا آخر عمر مادری💛
یعنی تماااام این ماه ها و سال های پیش رو باید غصه بخوری؟
نه!
قطعا نه....
پس تو فکر و قلبت بپذیر این موضوع و... که بچه ت شیرخشک میخوره مثه هزااااران بچه ی دیگه...
انقدددد خودتو اذیت نکن
بچه داری پروسه سخت و سنگینیه
اگه بخودمون انرژی منفی بدیم
از پا در میایم عزیزم...
رها کن این قلابِ فکرت و... و
از خدای مهربون بخواه
خودش فرزندت و حفظ کنه🌹

نمی‌دونم پیاموو میخونی یان بزار من تجربه از شیر دادن ب پسرم بهت بگم
از موقع ک دنیا آمد زردی داشت من بهش شیر خشک ندادم دیر خوب شد خوب وزن‌ نمیگرفت من شیر خشک ندادم سر دوماه بردم‌بهداشت وزنش کم بود آوردن بهش شیر خشک بدم معده اش با شیر من مثل معده ی نوزاد بود ی سی سی بیشتر نمیخوره تو دوماهگی هر سه یا ۴ پی پی میکرد از بس شیرم کم‌بود دیگ بهش شیر خشک دادم هر روز دفع داره با شیر خوردم ادرارم خیلی کم میکرد با شیر خشک همه چیزش بهتر شده ولی بخاطر خود خواهی من ک باید شیر مادر بدم بهش وزن پسرم همیشه کمه من ناراحتم
بنظرم ب این موضوع کنار بیا خودت اذیت نکن همون کاری ک من دارم سعی میکنم بخاطر شیر مادری ک‌ میدادم برای پسرم خوب نبوده میکنم

قطعا تا بياي بهش عادت كني سخته سختيشم براي اينه كه نتونستي خودت اين موضوع رو قبول كني همه ماهايي كه شيرخشك داديم چون به اختيار خودمون نبوده اين حس روداشتيم وداريم ما كنار اومديم باهاش چاره اي نداشتيم.واينكه پيوند عاطفي مگه فقط با شير دادنه؟بخدا كه شيرخشك دادن سختره تو٩ماه اين بچه رو تو شكمت چرخوندي مگه ميشه خالا با دادن شيرخشك پيوند عاطفيت ضعيف باشه؟مادر بودن سخته و پر از چالش.اينم يه چالشه برات عزيزم قبول كن و راضي باش به رضاي خدا شايد مصلحت اين بوده..

عزیزم خودتو اصلا ناراحت نکنه دنیا به اخر نرسیده بچه دومتونو شیر خودتو میدی من به لج مادر شوهرم خودم به دخترم به زور شیر خشک دادم سر این شیر خشک دادن مامانم باهام دعوا کرد میگفت شیر خودتو بده ولی گوش ندادم الان هم پشیمون نیستم خوشبختانه

انشاالله خوب بشی عزیزم خوندم برات

دقیقا مثل من
اشک میریزم و میسوزززم و هیچکس نمی‌فهمه این حسمو

اوه اونوقت منو می‌دیدی چی میگفتی بچه اولم که به دنیا اومد سینمو نگرفت مجبور شدیم شیر خشک بدیم باشیشه بعد که اومدیم خونه اصلا نمی‌گرفت وقتی هم می‌گرفت سیر نمیشد باز بعدش شیر خشک میخواست که آخر سر شیر خشکی شد حالا من مشکلی نداشتما زد سه ماهگی کلا دیگه شیشه نگرفت وقتی بیدار بود فقط موقعی که خواب بود شیر می‌خورد یواش یواش که بزرگ شد خوابش کمتر مجبور شدم روزا با قاشق شیر بدم بعدشم که ۸ ماهه شد با سرنگ یر دادم تا دوسالگی از یه سالگی تو خواب هم دیگه شیشه نگرفت تو خواب هم با سرنگ میدادم شیر بعد دوسالگی هم کلا دیگه با سرنگ هم شیر نخورد الان تو لیوان شیر بدم نمیخوره بدش میاد
حالا اینجارو نگفتم رفلاکس شدید داشت بعد من نمیدونستم دکتر هم نبردم هر چی می‌خورد می‌ریخت بیرون حتی غذا بلد نبود بخوره تا اینکه تو یک و نیم سالگی بردم دکتر که فهمیدم رفلاکس داشت با یه شربت درست شد الانم خوب غذا میخوره ولی قشنگ رشد نکرده ضعیف مونده

اگه هنوز شیر داری
برو بهترین مشاوره ها و مرکزهای شیردهی
خیلیییی قشنگ درمان میکنن بچه شیر میخوره از سینه

شیشه ش رو چه شیرخشک چه شیر دوشیده ی خودت، توی بغلت بهش بده، لخت شو یجا با آرامش بشین، بهش شیشه ش رو بده

اگر شیر داری ، با شیردوش بدوش بریز توی شیشه ش، بهش بده، دردی ک بابت شیر ندادن میکشی رو تسکین میده

همه حرفایی که زدی درست ولی بعد ۳ ماه بهتره باهاش کنار بیای دیگه اتفاقیه ک افتاده
منم خیلی دوست داشتم به دخترم شیر خودمو بدم ولی بستری شد nicu نگرفت سینمو بعد از ۳ هفته از زایمانم ویروس خیلی بدی گرفتم ک مادرم با دخترم رفتن خونه خواهرم دکتر گفت اگه این کارو نمیکردی میگرفت باید بستری میشد.
خب اگه شیرخشکی نبود نمیشد که
الانم باتوجه به بنیه بدنیم میگم خداروشکر که شیرخشک میخوره من همین طوری مدام زیر سروم بودم تا ۳ ماه بعد زایمانم

دیگه با ناراحتی چیزی درست نمیشه به جاش زود زود بغلش کن تو بغل بهش شیر بده وقتی نمیتونی چیزی رو تغییر بدی بپزیر امیدوارم بتونی به‌اش کنار بیای انشااله فرزند دوم شیر خودت بده مثل من پسرم شیر خشک خورد دخترم شیر خودم با شیر خشک‌میخوره

منم از ۶ روزگی مجبور شدم شیرخشک بدم بهش ولی شیرخودمم میخوره منم مادرشوهرم خیلی حرف میزد بهم هیچ وقت یادم نمیره حرفهاش

غصه نخور از الان بچت لذت ببر بد پشیمون میشی

باز خوبه تو ایطوری اشک میریزی من آرزوی مرگ میکنم میگم کاش این راهو انتخاب نمیکردم و اینجا نبودم خیلی رنج بزرگیه این بچه داری چ از شیر دادنش چه از گریه های شبونه اش ، من یکی که بریدم و از این مسیری که هستم حالم بهم میخوره 😕

منم اینطور شدم مثل تو

سوال های مرتبط

مامان جوجو 🐥 مامان جوجو 🐥 ۲ ماهگی
تجربه شیردهی:
من سینم پر از شیر بود ولی نوک سینه نداشتم و بچم اصلا نمیتونست سینمو بگیره. از همون اول شروع کردم با شیردوش سینمو دوشیدم که شیرم خشک نشه و با سرنگ میدادم به بچه. چون خیلی مهمه که بچه آغوز رو بخوره و شیر هم با دوشیدن و مکیدن زیاد میشه. هرروز هم با اینکه نمیتونست سینمو مک بزنه، میذاشتم دهنش تا بهش عادت کنه و شاید بگیره. یکی دو روز آخر هم دیگه با سرنگ‌ ندادم، با شیشه شیر دادم که مک زدن رو یاد بگیره. شش روز گذشت و دیگه کامل شیر داشتم ولی هنوز نمیگرفت. شب که گرسنه از خواب بیدار شد و ولع مکیدن داشت، یه ذره شیرخشک ریختم دهنش که دهنش شیرین بشه و ببینه شیر هست، بعد سریع به جای شیشه شیر ، سینمو گذاشتم تو دهنش. گرسنه بود و با قدرت مک زد که من از درد مردم و اشکم سرازیر شد. هم اشک شوق هم اشک درد. دیگه کم کم بیشتر سینمو دادم و فقط وقتی سیر نبود شیرخشک میدادم. تا دیگه قبل یک ماهگی شیرخشکو کامل حذف کردم و تا الان که دوماهش شده یک قطره شیرخشک ندادم چون هرچی بچه بیشتر مک میزنه سینه رو، شیر هم بیشتر میشه. فقط یه چیزی رو حتما حواستون باشه که سر سینتون خشک نباشه موقع دوشیدن که زخم میشه و داغون میشید. همیشه کرم شقاق بزنید که نرم بشه. ولی با کرم ندوشید که شیرش کثیف بشه وگرنه اون شیرو باید بریزید دور. من سر یکی از سینه هام که زخم شده بود، کرم میزدم کلی که سرش از کرم سفید میشد و با همون میدوشیدم آروم اروم و میریختم دور که فقط دوشیده باشم و زخمش خوب بشه
مامان جوجه جان مامان جوجه جان ۳ ماهگی
اگه ناراحت میشید نخونید لطفا
داشتم یه خاطره میخوندم از یه خانوم که سز شده بود
دقیقا اتفاقای من برای خودش و بچش افتاده بود..
دردای شدید شکمی..کم بودن شیر.. و زردی شدید گرفتن بچه...
اون حال بدی که تجربه کرده بودم
رفتار بد پرستارا..
همش اومد جلوی چشمم..
نمیدونم چرا برای من انقد خاطره ی بدی موند
هربار که به بچم شیرخشک میدم همه خاطره هام میاد جلوی چشم
الان دو ماه و نیم گذشته ولی بدنم هنوز خیلی ضعیف هست
دیروز ی سری لباس از کمد ریختم بیرون تا کنم تا بچه خوابه و ی سری کارای خونه انقد حالم بد شد که از درد بدن گریه م دراومد..
تمام بدنم از بعد سز تا همین الان زرده زرده.. اونقد ک انگار اب و زردچوبه زدن به پوستم حس میکنم مادر خوبی نیستم با این وضع زایمان و شیرخشکی شدن بچم
چند روزی غصه نخوردم و خودمو زدم ب بیخیالی
ولی دیشب شیرخشک خیلی بوی بدی میداد انداختم دور و دلم برای بچم کباب شد همش میگم خدایا نکنه یکی از این قوطی ها ی روز خراب باشه بچم چیزیش شه خدایا کاش زودتر یه سال بشه با غذا بیشتر سیرش کنم.. وو.....
خیلی دلم میخواست زایمان طبیعی کنم بگم دیدید شد شیر بدم ذوق کنم از شبر دادن ب بچم
خواهرم همش زنگ میزنه میگه اره ماها نمیتونیم طبیعی بزایم چرا از فکرش درنمیای میگم چطو مامان تونس مارو بزاد...
من خیلی ناراحتم
برام سلامت رحمم خیلی بهم بود
دلم نمیخواست شکاف عمیقی بخوره
میدونم که بچه داشنن دست خداس
ولی از این ک بگن تا 3 تا بیشتر نمیتونی سز شی و بقیه ش ریسکه متنفرم...
خیلی دلم گرفته دوباره
میشه برام صلوات بفرستید
مامان 💙شاهان💙 مامان 💙شاهان💙 ۳ ماهگی
سلام مامانا لطفاً اونایی که تجربه دارن راهنماییم کنن خیلی حالم بده نمی‌دونم چیکارکنم
من پسرم فقط دو روز اول از یک سینم با بدبختی شیر خورد چون سز بودم شیرم دیر اومد شیردوش برقی کرایه کردم میدوشیدم میدادم بهش گاااهی با بدبختی از همون سینم ک می‌گرفت شیر میخورد ولی دیگه از ی جایی به بعد همونم نگرفت منم خیلی تلاش کردم رابط سینه و .... نشد ک نشد دکتر اطفال گفت خیلی وزن کم کرده برای کلیه هاش خوب نیس شیر خشک تجویز کرد خلاصه من شیر خشک میدادم و شیر خودمو می‌دوشیدم میدادم که دیه شیرم کم شد خیلییی کم منم گفتم ولش کن دیگه بزار همون شیرخشک بخوره فقط ندوشیدم دیگه البته که این آخریا کلن شاید ده سی سی میداد از دوتاش باهم منم گفتم تمومه دیگه از اون موقع ی ماه میگذره امروز دست زدم به سینه هام دیدم یک سینم حالت طبیعی داره یک سینم که از اول نمی‌گرفت پسرم توش سفت شده یکم فشار دادم با دست دوسه قطره اومد شیر ازش حالا موندم برم خشک کن بخرم بخورم یا شیرافزا بخورم شیرم زیاد بشه بیاد نمی‌دونم به خدا یا برم دکتر چیکارکنم؟؟بعد یک ماه یک ماه نیم شیرم خوبه اصلا؟
مامان علی مامان علی ۳ ماهگی
سلام مامان هایی در کنار شیر خودتون شیر خشکم میدید
اگر نمیخواید از شیر خودتون زده بشه
تا حد امکان شیر خشک رو کم کنید یا فقط فقط تو خواب عمیق بهش بدید
من یک ماه پیش پسرم نوک سینه مو گاز میگرفت و زخم شده بود و این باعث شد دیگه علاقه به خوردن سینه هام نداشته باشه و چون کمکی یک وعده بهش شیر خشک میدادم دیگه فقط اونو میخواست
ولی من اصلا نمیخواستم پسرم سینه مو پس بزنه
برای همین خیلی سر سختی کردم و اذیت شدم تا دوباره الحمدلله به شیرم برگشت
و گفتم اگر پسرم برگرده و شیرم خوب بشه حتما میام تجربه مو مینویسم
اول که با وجود درد زیاد سینه م و بدقلقی پسرم اول بهش سینه مو میدادم ولی نمیگرفت تا باید خوب میخوابوندم که سینه مو بخوره
ولی چون سینه هام درد داشتن و از نظر روحی حالم خوب نبود شیرم هرروز کمتر میشد تا جایی که دیگه معلوم بود دارن خشک میشن
خیلی حال روحی بدی داشتم
چون من همیشه دوست دارم بچه م شیر خودمو بخوره
.با خووم گفتم تمااام تلاشمو میکنم اگر درست شد خداروشکر.اگرم شیر خشکی شد که بازم توکل به خدا مثل هزار تا بچه دیگه
بار ها خسته شدم گفتم چه کاریه دیگه بهش شیر خشک میدم
هر کاری که فک کنید به ذهنم میمومد ولی فایده نداشت تو خوابم که میخورد چون شیرم کم شده بود سیر نمیشد
خلاصه اول گفتم پسرم به سرشیشه علاقه پیدا کرده .شروع کردم با سرنگ بهش شیر خشک میدادم
ولی مشکل بود و رهاش کردم
بعد سرشیشه رو عوض کردم و سوراخش چون تنگ بود دیر دیر شیر میخورد و ناراحت میشد
چند تا عوض کردم‌تا الان که شیشه شیر بی بی لند با سری طرح اونت از اون پهنا که شبیه سینه مادره