مامانایی که بچه هاتون از اول شیر خشکی شد،چطور با این مسئله کنار اومدید،من خیلی دوست داشتم شیر خودمو بدم ولی حالم بد بود نشد دخترم چند بار شیشه خورد دیگه سینه نگرفت خیلی تلاش کردم نشد،ناراحتم هنوز واقعا ته قلبم،احساس میکنم یک لذت برزگو از رست دادم یک تجربه خاص که میتونستم باهاش داشته باشم،از ی طرف من چون شاغلم چند ماه دیگه باید برم سرکار خوبه که میشه بقیه شیر بدن بهش ولی اینکه شیشع شیرو میشناسه واسش ذوق میکنه حالمو بد میکنه،شماها چطور کنار اومدید؟

هنوز کنار نیومدم هر وقت شیرخشک میدم سخته برام ولی تلاش میکنم بعدا که بتونه غذا بخوره تغذیه اش اصولی باشه

مامان باران رفلاکس دخترتون بهتر شد؟

من ک خیلی راحت شدم از وقتی شیشه میگیره هم بهتر وزن گرفته هم خودم راحتم هم بیرون باشم شیر خوردنش سختم نیس هم تونستم رژیم بگیرم ب وزن قبل بارداریم برگردم ، همینجوریش مادری کردن کلی استرس و فداکاری میخواد دیگ با این غصه های کوچیک خودتونو پیر نکنید

دخترمن و بستری بود زری داشت منم یه بخش دیگه بستری بودم مجبور شدیم شیشه شیر دادیم بهش سینمو دیگه نگرف می‌دوشم میدم بهش شیرخشک هم میخوره

برای منم همینجوریه سینم اصلا نمیخوره خیییلی ناراحتم

خودت ک خاسته شیرخشک ندادی ک شرایط مساعد نبوده خودتو ناراحت نکن منم مث شمام دخترم سه روز بیمارستان بستری شد اونجا شیرخشک دادن بهش منم سینه ام نوک نداشت مستقم نگرفت پستونک سرشیشه شیرشومیذارم رو سینه ام اونجوری میخوره اما شیرم ابکیه چهل روزه دخترم بدنیا اومده وزنش ۳۸۰۰بااینک شیرخشک هم میدم اما دیگ چکارکنیم چاره چیه

کنار اومدن نمیخواد سم ک نیست شیر خشک همه مادرا دوست دارن شیر خودشون بدن منتهی وقتی نشده خب دیگ کنار اومدن نمیخواد ک برقی نداره چ شیر مادر چه شیر خشک بگیر بغلت سعی کن خودت شیرش بدی ک همچین حس هایی سراغت نیاد