وای خدا پسر خواهرم ۶ سالشه میاد خونمون همه رو دیوانه میکنه تو روروئک میشینه نزدیک بود بشکنه عروسک هارو میشکنه پیشبند بچه رو برمیداره میبنده میگه غذا دهنم کنید به بچه کخ میریزه نمیشه هم به خواهرم بگم نیا امروز سر درد گرفتم

بنظرم باید با مهربونی بگی خاله نه نکن
یا اکثر وسایل رو جمع کن وقتی میاد
یکم بزار بمونه که خواهرت شک نکنه

یا بهونه بیار بگو فلانی مثلا اسم یه بچه از فامیل شوهرت بیار اومده بود فضولی میکرد همه چیزارو گفتیم برداریم تا موقعی که نیاز بچه بشه

یا بگو تو دست و پامن یا بچه ات اگر غلت میزنه بگو هی می‌ره سراغشون اذیت میشم


ولی بهترین کار اینه مثلا بگی خاله نکن عزیزم و اینطور مادرشم بهش تذکر میده
چون تو میخوای تا کی این چیزارو قایم کنی بالاخره که باید در بیاری این بچه هم که تو مدت کوتاه عوض نمیشه

اوووف از دست این بچه ها و از دست این مادرا منم یکی دارم جرات هم ندارم چیزی بهش بگم چون به پدر و مادرش برمیخوره فقط تنها کاری که میتونم بکنم اینه که وقتایی که میاد در خونمون در میزنه مثلا صبحا ما تو اتاق خوابیم درو براش باز نمیکنم میگم خواب بودیم چون اومدن با خودش رفتن با خدای خودش

واقعا میفهمم چی میگی
منم هر سری سر بهانه های مختلف دیدنامونو کم میکنم بخاطر بچم
اخه ادم چندبار میتونه تذکر بده🥲اخرشم میشیم ادم بده

بگو شوهرم ب وسیله ها حساسه
دوستم بچش نشسته بود رو چراغ خاب اسباب بازی دخترم ک هنوز باهاش بازی نکرده. اولش هیچی نگفتم بعد دیدم جا کونش راحته انگار
منم از زیر کونش کشیدم افتاد😁😁
انقدر گریه کرد تا رفتن خونشون بعد مامانش گف عقلم میرسه هیچی نگفتم لجبازی نکنه خخخخ
گفتم عقل من نمیرسه اسباب بازیای بچم خراب نشه هنوز خودش بازی نکرده

من خوبم برای اون یکاری میکنم دیگه نیاد😂😂😂

اسباب بازی هاشو جمع کنین چندتارو بزارین دم دست

درکت میکنم چقد این بچه هایی ک اینجوری کرم میریزن رو اعصابن بخدا ماهم دارین تو فامیل ک هی بچرو کرم میریزن وتا صداشو در نیاره ول نمیکنه