۵ پاسخ

منم عکساتو دیدم به نظرم مثبته نگران نباش می‌دونی سخت هست ولی پوئن مثبتش اینه هرچی سختی هست با هم هستن با هم بزرگ میشن ولی مثلا آدم اولی میاره خودشو محدود بچه می‌کنه تا چهار پنج سالگی که یکم از آب و گل در اومد دوباره اقدام می‌کنه برای بعدی تا بعدی هم چندین سال از تجربه مادری گذشته باز مجدد باید جهت یاداوری تجربه کنه بچه داریو باز باید خودشو محدود کنه نره جایی باز باید اون موقع با سن یکم بالا حوصله داری به خرج بده و این داستانا خیلی بده من خودمم دوست دارم فاصله سنیشون همین قدر باشه ولی شوهرم راضی نیست منتهی دیگه راضی کردم سال دیگه اقدام کنیم

عزیزم انشاالله هرچی خیروصلاح برات پیش بیاد

امیدوارم هرچی ب صلاحته همون باشع ولی منم ماه قبل بی بی حاله دارداشتم ده روزبعدش پریودشدم

وااااای چقد مثه بارداری من یعنی همش داشتم میاوردم بالا با قرص هم خوب نمی‌شدم 😢😢😢😢😭😭😭

انشالله عزیزم

سوال های مرتبط

مامان آیــــــسل💋 مامان آیــــــسل💋 ۱۷ ماهگی
همیشه که نباید اینجا غر بزنم
این سری اومدم از حال خوب این روزام بگم
سه هفته اس که از شنبه تا چهارشنبه میرم باشگاه و ۱/۵ الی ۲ ساعت واسه خودم وقت میذارم
صبحا که بیدار میشم و شبا ک میخوابم روتین پوستی انجام میدم
با عشق اشپزی میکنم و حواسم به خورد و خوراکمون هست
شبا حداقل ۱۰ صفحه کتاب میخونم
واسه دخترم وقت میذارم و باهاش بازی میکنم
خیلی خیلی خوشحالم که زندگیم روتین پیدا کرده و حالم خوبه
شده شبا دو ساعتم نخوابیدم و روزش که حال از جا بلند شدنم نداشتم
ولی پاشدم یه عالمه کار کردم
خواستم بگم من اینجوری نبودم
ادمی بودم که باشگاه ثبت نام میکردم و از ۳۰ روز شاید بزور ۶-۷ روز میرفتم
ادمی بودم که بارها یه کتابو شروع کردم اما هیچوقت نمیتونستم تمومش کنم
ادمی بودم ک بارها خواستم روتین پوستی داشته باشم اما دریغ از گشادی😀
این منی که الان هستم به لطف وجود ایسله
باعث شده من یه ورژن قوی از خودمو بشناسم
باعث شده منی که دوران قبل بچه ۱۶-۱۷ ساعت در روز خواب و لش بودم
بفهمم که میتونم کم بخوابم و میتونم نخوابم و روزش با هرحال افتضاحی به بچم برسم
پس این من میتونه همه کار کنه

عکس مال روزیه ک بمدت یک هفته شبا ۳ ساعت بزور میخوابیدم( جمع ۱۰ دقیقه ها)
روزش ک بیدار شدم حس هیچی نداشتم خونه ترکیده بود خواستم بخوابم اما ایسل نذاشت یعنی جوری حال نداشتم ک اگه یه بالشت میذاشتم زیر سرم بیهوش میشدم و نیاز به تلاش برای خوابیدن نداشتم
پس پاشدم خونه رو دسته گل کردم ناهار پختم و ایسلو خوابوندم تحویل پدرش دادم و باشگاه رفتم و برگشتم برای اهل خانه شام پختم شبم کتابم خوندم و باتمام حال بدم همه کار کردم