سلام مامانای عزیز پسرمو یکساعت پیش بردم خانه بازی اونجا با بچه های دیگه داشت بازی میکرد یه پسر بچه حدود 3تا4 سال بود فک میکنم سرش حالت سکه ای ریخته بود و اومد تف کرد تو صورت پسرم به مادرش گفتم مادرش میگه پسرم نمیتونه حرف بزنه بخواد یه چیزی بزور از کسی بگیره تف میکنه تو صورتشون گفتم چه ربطی داره انقد اعصابم خورد شد همون لحظه رفتم صورت پسرمو شستم ولی بدلم نیومد رفتم از داروخونه فوم شستشوی صورت کودکان گرفتم با یه بطری اب صورتشو شستم بعد الان اوردمش خونه بردمش حموم... واقعا بعضی پدرو مادرا چقد بیخیال نصبت به بچه هاشون حرف میزنن بهم میگه نترس بچم مریض نیست منم گفتم چه مریض باشه چه نباشه این کارش زشت بود بعد میگه فک کن بچه ی خودته اصلا وقتی اینمادر حرف حالیش نباشه وای به حال بچه اش حتی یه تذکر کوچیک هم به پسرش نداد منم رفتم به پسر بچه گفتم این کارت اشتباه بود نباید اینکارو کنی مامانش گفت لطفا دعواش نکن چون پسرم حساسه منو میگی عصبی شدم سری از اونجا اومدم بیرون واقعا موندم دیگه چی بگم حالا اگه بچه ی من اینکارو میکرد اینجور مادرا آدم میخورن بدم میاد از اینجور افراد که به هیچیشون نیست 😮‍💨🤦🏻‍♀️😖😡

تصویر
۸ پاسخ

شاید بچه اوتیسم داشته . درسته کار بچه درست نبوده ولی میگن نباید بچه اوتیسم دعوا کرد حالش بدتر میکنه ... از کار اون بچه ناراحت باش ولی جور دیگه هم بهش فکر کن شاید مادر اون بچه هم درعذابه بابت مشکل بچش

من بودم یه چک حواله مادره میکردم
بعضیا فقط زاییدن تمام
ن فرهنگ ن شخصیت هیچ

واییییییییییییییی منم خیلی حساس ام رو اون چیزا خیلییی

چه بی شخصیت بوده. حتی یه عذرخواهی هم نکرده
مشخصه بچه همچین مادری هم بی تربیت میشه دیگه
کاش یه کم تندتر حرف میزدی با مادره
یه کم دادو بیداد میکردی
میگفتی اگه بلد نیست به بچش ادب یاد بده نیارتش توی جاهای عمومی
میگفتی اگه بچتو خودت ادب نکنی بعدا جامعه ادبش میکنه، کدومش بدتره واسه بچت؟؟

یبارتوخانه بازی یه پسربچه پسرم بادست هول دادمنم رفتم پسرموبغل کردم بلندم گفتم به بچه نبایدکسی بزنی بایددوس باشی ببیم اصلامادربچه یه تکون نخوردکه ببخشیدبچه ان دخترخالم اونجابودگفت ببین دخترخالم خون به مغزش نمیرسه وقتی یکی به بچش چیزی بگه بروبچت بیار

از همچو مادری نباید توقع بچه‌ با ادب داشت

چقدر بیشعور!🙄

بعضیا اصلا شخصیت و شعور ندارن ،، پسر من کلاس دوم بود دوستش توی روز سرد برفی هلش داد انداخت توی جوب پسرم اومد خونه می‌لرزید، بردمش حمام ب مادر پسره گفتم پسرت این کار و کرده قبول نمی‌کرد هیچی ، تازه طلبکار هم بود ک من میرم مدرسه و ال میکنم و کلی چرت و پرت گفت ب من

سوال های مرتبط

مامان مهراد مامان مهراد ۳ سالگی
نمیدونم من حساس شدم یا بچه بزرگ کردن واقعا این مشکلات رو داره.
چند هفته پیش مهراد رو چند جلسه بردم مهد. بعد از چند جلسه مربیش گفت مهراد چهاربار سطل آشغال رو خالی کرده. گفت به نظرم ببرید پیش روانشناس ببینید باید با چه تکنیکی باهاش کار کنیم هم شما از خونه و هم ماز از مهد. گفتم باشه.
جلسه بعدی که بردمش مهد گفت نمیخوام برم و اونجا هم که رفتیم، نموند اصلا! روانشناس گفت اگه سرکار نمیری الان هنوز زوده برای مهد بردن و در مورد زفتارای پسرمم که گفتم گفت باید ببری متخصص مغز و اعصاب. شاید بیش فعالی داره.
رفتیم پیش متخصص و اون روز مهراد داشت مطب رو به هم میریخت به همه چیز دست زد حتی رفت کامپیوتر دکتر رو از برق کشید و خلاصه دکتر گفت لازمه دارو بخوره چون بچه‌های اینطوری حرف زیاد می‌شنون و لراشون خوب نیست. اسیب می‌بینند. اینطوری خودشونم راحتترن.
حالا دوهفته‌ای هست دارو میخوره. دیروز رفتم دیدن مادرم که از کربلا اومده، مهراد بازم شیطونی میکرد و مامانم به شوخی گفت داروها رو‌اشتباهی شاید داره میخوره!
من ناراحت شدم واقعا. وقتی بچه دارو نمیخورد یک سره میگفتن چرا اینطوری میکنه، چرا فلان، خونه هم همینقدر اذیت میکنه؟! و کلا هبچکس حوصله نداشت حالا هم که دارو دارم میدم و واقعا روش تاثیر داشته باید بازم حرف بشنوم.
کاش میشد بچه‌مونو ببریم یه گوشه بزرگ کنیم دور از همه.
شما مادرید شما درک میکنید واقعا از این شرایط خسته شدم.
چند وقت پیشم نزدیک بود پسرم تلویزیون خونه مادرشوهرم رو بندازه، پدرشوهرم یه قشقرقی به پا کرد!
مامان کاوه مامان کاوه ۳ سالگی
سلام مامانا دوستم یه پسر داره یه ماه از کاوه بزرگتره دیشب بهم زنگ زد خیلی نگران بود میگفت پسرم بعضی روزا میره خونه مادرشوهرم میگه مادرشوهره هی زنگ میزنه یا وقتی منومیبینه میگه پسرت رو باید ببریم دکتر برااینکه مثلا یکی دوبار این داشته لباس عوض میکرده بچه گریه که باید بغلم کنی لباستم نپوشی یا مثلا بچه رو شکمش میخابه و محکم بغلش میکنه یا مثلا یبار شنیده که گفته مامان جون مملم بزرگ شده حالا این مادرشوهره حساس شده رو این که حتما یه مشکلی داره خودسر خودش زنگ میزنه مشاور نمیدونم چا مشاور قلابی بوده که گفته یمدت بغلش نکنین یمدت تازیاد مثلا تحریک نشه ویه مشت همین حرفای چرت. من گفتم اینجا میپرسم براش خودش میگه تو خونه اصلا همچین چیزی نشده میگه من اصلا جلوش لباس عوض نمیکنم به اونم گفتم شما نباید بچه یه ایرادی گرفت گوش کنی خوب زود لباستو باید بپوشی بعد بغلش کنی یا مثلا حواسشو باید پرت کنی این به گوشش نمیره میگه بهش گفتم از مامانم حساس ترم دیدی به اون گفتم میگه طبیعیع فقط باید حواسشو برت کنی از سرش بیوفته. شماها چی میگید والا من گفتم بچه تواین سن بدن خودشو داره میشناسه چون تازه هم از پوشک گرفته اما مامانه نگرانه و همچنان مادرشوهره هم پیگیر که بچت بلوغ زودرس میشه ومشکلی داره😐🤐
مامان نینی مامان نینی ۳ سالگی
خاتما یه مشورت دارم
من و حاریم و مادرشوهرم تو یه ساختمونیم جاریم یه پسر ۸ ساله یه دختر ۱ ساله داره
من یه پسر ۳.۵ ساله و یه پسر ۵ ماهه دارم
جاربم خداییش دختر بدی نیست ولی به اخلاق بدی که داره الویت خودشه بقبه براش مهم نیستن
مثلا پریشب از ساعت ۶ تا ۱۰ شب رفت استخر شوهرش هم ول کرد با دخترش رفت پارک ماهم قرار بود بریم خیلی راحت گفت پسرم میگه حال ندارم بیام تو بمون تا بیاد پیشت و سه سوته قبل اینکه ما بگیم نه بچه رو فرستاد منزل ما و رفت

امروز من رفتم خرید برادرشوهرمو دم در دیدم سلام کردیم و اینا گفت نرفتی جایی گفتم نه خونم
اینم بچشو دوباره گذاشته اونو برده دکتر
و به منم نگفته یه ساعت بعد زتگ زده بچم پایینه هااا حواست باشه
بجه اومد بالا گرررسنه براش غذا اوردم میگه اینو نمیخوام اونو نمیخوام گفتم ما همینو داریم فقط
این زن ساعت ۱۰ رفت تا ۱
اخه سه ساعت برا یه اورژانس بیمارستان؟؟؟؟
نمیدونم چیکار کنم ؟؟؟
من بخدا بچه هام کوچیکن
اون پسرش بزرگه میتونه ببرش
یا حداقل با باباش بره مغازه سرکارش
با پسر منم مدام دعوا میکنن
به مادرشوهرم گفتم میگه والا به من چه
مامان باراد مامان باراد ۳ سالگی
ماماناى عزيز من امروز خيلى فكرم درگير شده ، يعنى اتفاقى توى كلاس باراد افتاد كه باعث شد عميق تر بهش فكر كنم. يكى از بچه ها كه با پدرش اومده بود و پدرش هم بسيار آروم و متين هست ، به شدت پرخاشگرى ميكرد. به پدرش لگد ميزد دستش و گاز ميگرفت توى كلاس نميرفت و هر چى پدرش آروم صحبت ميكرد اين بچه بدتر ميكرد. بقيه بچه ها هم در حال ضبط اين صحنه ها🤦🏻‍♀️ يادم افتاد نبايد پدر و مادرش رو قضاوت كنم چون پسر خود من هم چند تا كلمه بد ياد گرفته و ميگه كه اصلا و ابدا در خانواده ما گفته نميشه، از جايى ديگه متاسفانه ياد گرفته و خودتون ميدونين تو اين سن پاك كردن اين حرفا و رفتارا از ذهن بچه ها چقدر سخته. ميخوام بگم ماماناى عزيز صبورتر باشين واقعا رفتارى كه ما با بچه هامون داريم محيطى كه توش پرورش پيدا ميكنن فقط خودشون رو تحت تاثير قرار نميده بلكه به دوستان و اطرافيانشون هم قابل انتقاله🥲. مواظب باشيم همين يه فرياد يا حرف بد از روى عصبانيت اول به بچه خودمون و بعد به بچه ديگه و همينطور جامعه بزرگ و بزرگتر منتقل ميشه. پس بياين آرومتر باشيم با حوصله تر و مودب تر 🤪 نسل بعدى حداقل آرامش و احترام بينشون باشه .
مامان آراد مامان آراد ۳ سالگی
مامانا یه سوال دارم ازتون با عرض معذرت دوستم یه پسر داره هم سن و سال پسر من دقیقا ۲۶ روز از آراد بزرگتره ، یه مدته یه نگرانی هایی براش پیش اومده که کلا بهمش ریخته میگه پسرم دوست داره لخت بمونه و بلافاصله تا لخت میشه دست میرنه به آلت تناسلیش، یا اشیا رو میزا ه روش و یهو میبینم که حالت نعوظ هست، و تا میگم چیکار نیکتی میترسه و دستشو میکشه میدونه که اینکارو باید قایمکی کنه چند بار هم میگفت تو حموم تکیه داده بود بهم و یه حالت تماس با پام ایجاد کرده بود ؛ خیلی نگرانه میگه طبیعیه یا نشونه ی بلوغی چیزیه، من بهش گفتم شاید چیزی دیده گفت اصلا و ابدا رابطمون که با همسرم هیلی کمه اونم در زمان مناسب اصلا ندیده، شوخی جنسی اصلا نداریم و حتی ماهواره هم نداریم که بگیم تو تلوزیون چیزی دیده، حالا به نظرتون این حالت ها طبیعیه ؟ و اینکه چکار باید کنه ، مدام در حال انجام این کار نیستا خیلی کم پیش میاد این چیزا رو ازش ببینه و اینکه فوق العاده بچه باهوش و با استعدادیه