خانوما خونه مادرشوهرم دوره و من دیر به دیر میرم بچم شیر خشکیه وقتی اونجا میخام بهش شیر خشک بدم مادرشوهرم و خواهر شوهرم هار میشن میگ شیر خشک نده سینه بده درحالی ک دخترای خودش شیر خشک میخره میده به بچش باز جلو بقیه میگن ک اون سینه میده و فلان پسرش خیلیی تپل شده با شیر خودش الکی میگن
بعد با خودشون این فکرو میکنن ک این خودش سینشو نمیده ک رنگ روش خراب میشه بعدشم میگن اگ این دخترشو شیر خشکی کنه پسرم مجبوره هرچی کار کنه براش شیر خشک بخره
همش هارن میگن ک سینه بده باز من میگم سینم شیرش کمه میگ عیب نداره بزار مک بزنه بیشتر میشه اینقد بدم میاد از ایم رفتارشون

شیرخشک ک نیس سمه سم

مادرشوهر و خواهرشوهر منم اینجوری میگفتن اما شوهرم یه بار جلو همه گفت شیرخشک ویتامیناش از شیرمادرم بیشتره چرا زنم کلی شب بیداری بکشه و کمردرد بشه که بقیه نگن به بچش شیرخشک میگه، بعد اون همشون ساکت شدن

من خدا رو صدهزار بار شکر میکنم که مادرشوهرم که اصلا اینجا نیس خواهرشوهرمم که نزدیکه ۲هفته ای یه بار میبینم تازه اون یه باری که میبینم انقدر هرس میخورم خدا لعنت کنه طایفه شوهرو که واسه خودشون لعنت فقط درست میکنن

از حرصشون اونجا دم به دقه شیرخشک بده

سلام عزیزم
ما طبقه بالایی مادرشوهر و میشینیم
دقیقا مادرشوهرم هر روز میاد بالا میاد می‌پرسه شیرخشک بهش میدی
آخه یکی نیست بگه خب ب تو چ من شیر خودمو میدم یا شیرخشک ب تو چی میرسه
بعد چون بچه ام دختره اصلا دوست نداره‌‌
هر دفعه میبرمش پایین بهش میگن فضول بی حیا
حتی والا بهش گفتم همینکارتو می‌کنی ک اصلا نمیام پایین
از یک آدمی ک زبون نفهم نباید توقع چیزی داشت سطح شعورش این اندازه هستش چ

رفتی بگو شیرم خشک شده ندارم من پسرم سینه نگرفت اصلا تا دوماهگی با شیر دوش برقی دوشیدم دادم بهش خودم و پچمو دیوونه کردم سینه بگیره نگرفت هی گفت گفت آخرش گفتم میخوام شیرش ندم شیرخشکش میدم هی به شوهرم میگفت بگو شیر خودشو بده سیخ میزد تو زندگی آدم منم مریض شدم مجبور شدم پنی‌سیلین بزنم شیرم کلا خشک شد

اوا نگو دقیقا مادر شوهر منم اونجوریه ماره مار اصلی بخدا آدم دلش میخواد بگیره موهاشو بکشه خداتو شکر کن که دوری ما همسایه ایم هر روز میاد رو مخمه 😐😐خدا لعنتشون کنه