۶ پاسخ

فکر کردم فقط پسر من همش تلپ میخوره سرش به جایی و کبوده ماروهم که از اون ناخوناش بی بهره نزاشته

خدا حفظش کنه برات 😂😂😂❤️❤️❤️❤️

چ جالب امروز داشتم به کبودیای پای دخترم نگاه میکردم مگیفتم این طبیعیه این بچه انقد زخم و کبودی داره پاهاش
یا من ماما خوبی نیسم مواظب نیسم نخوره جایی😅

پس بچه های شمام زخمی میشن من گفتم فقط پسر منه ، بعد من ازين ناراحتم که باباش میگه چرا حواست نیست آخه چجوری این همه اینا شیطونن میشه مواظب شد

دختر من دوتا پاش همشششش کبوده
خجالت میکشم شورت بپوشونم بهش🤣

من پاهاهاش همش کبود😅😅

سوال های مرتبط

مامان ««محـمد حـسام»» مامان ««محـمد حـسام»» ۱۵ ماهگی
سلام قشنگا
بچه ها پریودم عقب افتاده اورژانسی خورده بودم بعد از یه هفته که از پریود آخرم گذشت دوباره چهار پنج روز خونریزی کردم. الان اگه از خونریزی دومم حساب کنم عقب انداختم دو تا بی بی چک زدم بیست و یکم منفی بودن بعد رفتم دکتر که بهم دارو بده پریود شم. چون دو هفته است همش درد پریودی دارم آها راستی دو هفته پیش یکی دو قطره خون آبه بود انکار دیدم و قطع شد همون روز. دیگه دکتر محض اطمینان گفت آزمایش خون بده. دادم منفی بود اونم فکر کنم عددش ۱۰ بود بعد دیگه دکتر چند تا آمپول برام نوشت امروز رفتم که آمپول ها رو بزنم دکتر گفت علائمت چیه گفتم یکم تهوع دارم از صبحی و سرگیجه دارم گفت یه بی بی چک دیگه بزن محض اطمینان بی بی زدم همونجا اولش تا سه چهار دقیقه منفی بود انگار بعد من استرس داشتم همش نگاه میکردم شوهرم ازم گرفت گذاشت تو جیبش و رفتم که آمپول ها رو بزنم یهو به شوهرم گفتم یه دفعه دیگه بده ببینمش حدود ۲۰دیقه‌ ای گذشته بود. بعد داد نگاهش کردم دیدم مثبت شده دو تا خط افتاده و خط هم صورتی قشنگ واضح. بعد بردم به دکتر نشون دادم باز. گفت مشکوکه‌ حتی اگه دیر نشون بده بازم احتمال حاملگی است. چیکار کنم موندم بخدا بلاتکلیف بدتر از استرس هم مردم به نظر شما حامله ام یا نه با این اوصاف
مامان معجزه خدا مامان معجزه خدا ۱ سالگی
وای مامانا من یه غلطی کردم😭😓😭زحمات چندین ماهم به باد دادم سر دو هفته .فکر نمی‌کردم بچه تو این سن مثل نوزادی بغلی بشه برای خواب .چقدر سختی کشیدم باز از اول 😭 بچم وقتی بدنیا اومد بخاطر کولیک و بعد رفلاکس اینا خیلی مراحل داشت خوابش اول به گهواره عادت کرد بعد به پتو بعد بغلی شد دیگه بعد اون عادتش دادم رو زمین مستقل میخابوندمش آروم میزدم به پشت کمرش لالایی میگفتم میخابید از هفت ماهگی به بعد مستقل بود خوابش چقدر تلاش کردم 😓😓😓😓همه رو بخاطر دو هفته به باد دادم سر خنگیم بچم دو هفته پیش نیش پایینش می‌خاست در بیاد خیلی اذیت بود کلافه بود منم با وجود سختگیریم گفتم عیب ندارع حالا ماشاالله بزرگ شده بغلش میکردم نیشش در اومده امروز گذاشتم زمین بخوابه آنقدر گریه کرد که نگو پشتی گذاشتم کنارش دراز کشیدم گفتم محل ندم دیدم نه جوری گریه میکرد ترسیدم باز بغلش کردم 😭😭😭😓چقدر خنگم بخدا حیف اون همه سختی و تلاش .باز چطوری از سرش بندازم ای خدا .حالا که خوابیده هم طفلی از ترسش چند بار هی میپره با گریه حساس شده میترسه.اصلا بچه بغلی نیستا فقط برای خواب اینطوری شده🥺🥺🥺🥺گفتم بسلامتی بزرگ شده سخت نگیرم هر کاری کردم ظهر خودش نخوابید بدترم شد چشم ترس شده 😭😭😭😭خیلی اشتباه کردم باز چه غلطی کنم که با خوبی از سرش بیفته مثل امروز نترسه دوباره از نوع شروع شد