۱۰ پاسخ

منم اینطورم با اینکه هم بارداری سختی داشتم و هم زایمان
تک تک روزاش برام لذت بخش بود دلم تنگ شد برای اون روزا

بارداری و زایمان اره ولی بچه رو فکر نمیکنم مال یکی دیگه س ولی همش ناراحت زود طی شدن دوران نوزادیشم فکر میکنم اینم مثه یه خواب زود برام تموم میشه

ولی من روزایی که از استفراغ زیاد تا نداشتم ..معدم درد می‌گرفت پا درد درد استخون واژن استرس هام هیجان هام هیچ کدومشون یادم نمیره خوااااهر

من دوران بارداری رو راحت گذروندم ولی روز زایمان هیچوقت یادم نمیره
با درد طبیعی رفتم ی عالمه درد امپول فشار کشیدم اخرش دکترم اومد گفت همین الان ببریدش اتاق عمل سز بشه
و من موندم و ی عالمه ترس که از عمل داشتم
توی ۲ دقیقه باید با عمل سز کنار می اومدم از اولشم بخاطر ترسم از عمل میخواستم طبیعی باشه
روی تخت اتاق عمل بیحس کردنم از کمر به پایین هیچی نمیفهمیدم ولی از کمر به بالا کلا در حال لرزش بودم از ترس
الان به هرکی میگم میگه چرا میترسی سز که راحت تره ولی من هنوزم از اون روز بدم میاد و هنوزم میترسم

منم همینجورم. هی یادم میاد تو شکمم بود یهو الان بیرونه

من هنوزم گاهی پیش خودم میگم این واقعا مال خودمه، واقعا قراره بگه مامان، چون کل بارداری هیچ علائمی ازش نداشتم حتی شکمم بزرگ نشد که ژست حامله ها رو بگیرم🤣تا بیام باور کنم حاملم به دنیا اومد

دقیقا همینجورم

دقیقا من ک‌ شوهرم اون اوایل هی میگفت واقعا این تو شکمت بوده میگفتم نع تو هوا بوده پرت شده پایین😂

آره منم همینم ولی فقط بخش بارداریشو یادم رفته 😀 زایمان طبیعی رو مو به مو یادمه 😢

خوشحالت پس
منک عمرا سختی‌های ویار یادم بره🫠😂

سوال های مرتبط