۳ پاسخ

عزیزم ب حرف هیچ کس گوش نده بخدا همه دخالت میکنن نمیدونم چطور ب خودشون اجازه میدن دخالت کنن

بیخیال بابا چقد به حرف بقیه توجه میکنید چرا اجازه می‌دین وارد حریم زندگی تون بشن
.
بچه هم دیگه خودتون آوردین باید مسولیت شو گردن بگیرین از هیچ کسی توقع نداشته باش هر کی سر گرم زندگی خودشه به نظرم مقصر خودتونید خودت میتونی درستش کنی تماس هارو کم تر کن بپیچون بگو دستم بند بود فلان، هفته ای یه بار هم میرین هر وقت بحث زندگی شما و دخالتاشون شروع شد موضوع رو عوض کنید یا صادقانه بگو مامان جان حرفات منو اذییت می‌کنه

تلفن رو سرسنگین جواب بده و زود قطع کن
ترجیحا از هیچ کسم توقع نداشته باش اینجوری کمتر اذیت میشی
این روزا هم ب سرعت میگذره و یه روزی دلت تنگ میشه

سوال های مرتبط

مامان آینور مامان آینور ۲ سالگی
خانما هم فکری لطفا
من وقتی ازدواج کردم از خانواده ام دور بودم
قرار شد همسرم بعد از عروسی من رو ببره سمت مادرم اینا
ولی تورم شد همه چیز گرون شد نشد ببره
منم نخواستم تو فشار قرارش بدم
گفت چند سال بمونیم.بچه خواستیم بیاریم میریم
باز نتونست.متم دیدم چاره ای نیست بچه آوردم
گفت دومی رو خواستیم بیاریم میریم سمت خونه مادرت
الان بازم شرایط نداره
نمیدونم اصلا بچه دوم آوردن کار خوبیه یا نه.مادرشوهرم نزدیک منه ولی کمک زیادی نمیتونه بهم بکنه برای شرایطی که داره
به نظرت از پس هزینه های بچه دوم بر میاد همسرم.ولی من از نظر فکری کمک میخوام
دوست دارم کسی تو بچه داری کمک من باشه که نیست
صبح تا شب با بچه تنهام.فقط شب همسرم میاد یه شام میخوره از خستگی ولو میشه
میترسم نیارم سنم بگذره
تفاوت سنی بچه هام زیاد بشه
اگر هم بیارم نتونم جمع کنم از پس زندگی و بچه بر نیام.کسی تجربه داره تو شرایط من بوده باشه بچه دوم اورده باشه؟اصلا با این شرایط اگر شما بودید بچه میاوردید؟