۱۳ پاسخ

در هدی قربون صدق میرنه ک جونشم میدع براش. وقتی میاد خونه کلا وقطش با دخترمه هرجا برع میبرش

والا دختر و پسر نداره شوهرم اینقدر قربون صدقه پسرم میره کافیه من صدامو بلند کنم بهم میگه نامادری🙄

اره باباشوهرم انقدربادخترم مهربونه ودوسش داره که خدامیدونه قربون صدقش میره همش بوسش میکنه همینطوربرعکس دخترمم به شدت باباییه یه ساله پیش من نمیخوابه کنارباباش میخوابه هرچی بخوره واسه باباش نگه میداره

بیشتر با هم دوست هستن ،باهم اسب بازی میکنن یا رو گردنش می‌زاره اینور اونور میدوونه ،سعی می‌کنه براشون وقتایی ک میاد از بیرون خوراکی بخره،بیشتر دوست هستن و کلمات عاشقانه مثل دوست دارم و عاشقتم کم پیش آمده بگه ب دخترامون
بیشتر سر به سرشون می‌زاره باهم می‌خندن،میگم بیشتر رفتارهای دوست های عاشقانه داره

کلا همسرم فقط دخترمو دوست داره🫤
من هستم کاراشو انجام بدم فقط😂

خیلی
انقد قریون صدش میره
هرچی میخواد میگیره
هرجا میره باهاش میبره ک نگو

بی نهایت قربون صدقش می‌ره و عشق می‌ورزه.در حدی که من به دخترم حسودی میکنم یا گریم میگیره از حسودی
برعکس دخترم منی که میزنم یا دعواش میکنم و بیشتر دوست داره

ولا شوهر من یجوری دخترمو وابسته‌ی خودش کرده ، فک کنم من اگه بمیرم هم دخترم همین که باباش هست چیزی نمیخاد، خونه ما از قوربون صدقه گذشته من حتی اخمم کنم شوهرم شاکی میشه که با دخترم درست رفتار کن 😕🤦🏻‍♀️

دخترمن کوچیکع ۴سالشه

پسرمنم از بوس و بغل خوشش نمیاد باباش یهو بکسش کنه دادو فریاد میکنه

من شوهرم جونش واسه دخترم میره ولی دخترم اهمیت بهش نمیده😐

خواهر مگه به پسرا محبت نمیکنن 😅

شوهرمن که خییییلی میگه همه ی دنیای منه

سوال های مرتبط

مامان ملورین مامان ملورین ۴ سالگی
مامان گلی مامان گلی ۴ سالگی
کتاب بابام بلد نیست
از نشر نردبان
ای کسانی که مثل من، به پدر محترم اونقدر یادآوری میکنید هر چیزی رو که دلبندتون فکر می‌کنه پدر جان هیچی بلد نیست! در نتیجه همه کارشو از مامان میخواد🙆🏻‍♀️🙆🏻‍♀️ باشد که همزمان با خوندن این کتاب و دست برداشتن از کارمان، دلبندمان بابت انجام روتینش به پدر اعتماد بِنُماید 😂😂😂😂
تئوری خوب بلدماااااا اما امان از قسمت عملی🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️😂😂
مطمئنا همتون خواه ناخواه ازین کارا کردید. مثلا پدر و فرزند میان برن بیرون، ناخودآگاه ما: کلاهشو حواست باشه سرش کنی، مواظب باش باد نخوره! ببین داری با دوچرخه میبریش مواظب ماشینا باش.
یا مثلا از پدر چیزی میخواد و اون انجام نمیده. ماها خودمونو قهرمان میکنیم: بده من مامان! بیا با من بازی کن! بابا الان نمیتونه (و مثال هایی از این دست)
این کتاب از زبان و دید یه کودک نوشته شده درباره کارهایی که باباش بلد نیست انجام بده. در اصل تو این کتاب میخواد به بچه ها یادآوری کنه که خیلی کارها هست که پدرها یا مادرها نمیتونن انجام بدن یا بلد نیستن ولی خیلی از کارهای مهم و بزرگسالانه رو بلده و به خوبی از پسشون برمیاد. مثل حمایت کردن و عشق ورزیدن. زبان داستان طنزه و باعث میشه بچه ها با کتاب ارتباط بگیرن.
بعضی جاهای کتاب رو اگر دوست ندارید یا حس میکنید جالب نیست رو حتما تغییر بدید