۱۷ پاسخ

گلم احتمال اینکه این پایه هاش الکی دربیاد بیفته رو سر بچه خیلی خیلی زیادتره تا بمب بزنه😐😐😐 من از این میزا دارم ، دقیقا تا حالا پیش اومده خیلی بیخودی افتاده پایین

وایی حالا من میگم اگه به خودم چیزی شد به بچمم بشه
بچم بدون من زنده بمونه چیکار کنه،شبا میرم میچسبم بهش میخوابم اگه زنده موندیم باهم بمونیم اگه مردیمم باهم
شوهرمم میچسبه به ما

# وقتی یه مادری

منم اتفاقا همینطور به سرم زد ولی اونقد قل میخوره اصلا نمیشه

چقد عکس دلگیری بود برام خیلی ناراحت شدم ما مامانا استرس بچمون رو داریم تا خودمون

عزیزم😭😔🥹

خب بمب زدن خدایی نکرده اینجوری سخت نیس بگیری توبغلت ...منکه کنار خودم میخابونم اگ چیزی شد بچمو توبغلم بگیرم

حق ما این نیس🥺🥺

ای خدا تموم بشه مردیم از استرس😭

اخی عزیزدلم بهترین کارو کردی
چشما اشکی شد🥺

یه موقع بیدار نشه سرش بخوره؟؟؟

عزیزم 😭

حق دارید ولی گلم اگه بچه بیدار بشه یهو خدای نکرده سرش ضربه میخوره ها

چ غم انگیز🥲

بلکه بیدار شد سرش خورد به میز
مراقب باش زیر میز میخی چیزی نباشه

ای خدا‌نجاتمون بده

ای جونم عزیزم
بهترین کار رو انجام دادی

سوال های مرتبط

مامان نویان مامان نویان ۱ سالگی
امروز دوستم مهمون خونمون بود پسرش شش ماه از نویان بزرگتر بود ولی بزن بهادری بود همین که رسید یه دونه به نویان زد بعد نیم ساعت هلش داد با چکش دالی توپه زد تو سرش من فقط نویان رو آروم میکردم و دلداری میدادم ، دوستم میگفت چقدر نویان مظلومه یکم بهش یاد بده کتک زدن رو نزار سوسول بار بیاد اینا پسرن ، واقعیت من این روش تربیتی رو دوست ندارم می سپارمش به جامعه تا  دفاع کردن از خودش رو یاد بگیره ، خشونت به نظرم خوب نیست
اینکه بچه دستش هرز بشه بخواد بچه ها رو بزنه دیگه تو بزرگسالی نمی تونه دوست های خوبی داشته باشه
به دوستم گفتم از سرش این کار رو بنداز یه خورده دیگه بزرگتر بشه واقعا نمی تونی جایی بری چون هر مادری سکوت نمی کنه و اینکه چرا ما فکر می‌کنیم اینجوری بچه های اجتماعی بار میاریم ؟ یعنی تو مهدکودک مدرسه سرکار و جامعه با یکی بحث مون بشه حتمن باید خشونت بکار ببریم اونوقت باید چاقو کنیم شکم همدیگه...
حالا از اون موقع نویان ترسیده سمت بچه ها نمیره
مامان پناه❤ مامان پناه❤ ۱ سالگی
خانم ها و مامان هایی که بچه تون رو جای خابشو جدا کردین بیاین ببینم کسی تجربه منو داشته ،،،، من دخترم از همون نوزادی تا نه ماهگی اینا تو تخت کنار مادر ،کنار تخت خودمون بود و مثلا شب واسه شیر بیدار میشد بغلش می‌کردم شیرش میدادم و بعد دوباره میزاشتم داخل تختش و بعدشم ک جای خابشو جدا کردم تو تخت اصلی تو اتاق خودش و خاب مستقل یاد گرفت و همه چی تا همین دو ماه پیش خوب بود ، که دو ماه پیش پناه مریض شد و یکسره تب داشت آوردمش تو اتاق و تو تخت خودمون ،کنار خودم گردنمو بغل میکرد میخابید و بعدش اسهال شد یه ده روزی و حالش اوکی نبود و پیش من میخابید ،خلاصه هی یکی دو شب بردم اتاق خودش ولی گریه کرد و حاضر نشد تو اتاقش بخابه و الان بیشتر از دوماهه کنار من میخابه و یکجوری شدید وابسته شده ک چه خاب روزش چه خاب شبش باشه میاد بزور دستمو میکشه میگه مامان بیا لالا ،دیاز بکش ، بعد دستش میندازه دور گردنم تا خابش ببره ،،، حالا این وسط ما اسباب کشی به خونه جدید هم داریم ،بیاین بگین من چطوری دوباره پناه و جای خابشو جدا کنم و خودش مث قبل بره تو تختش و بخابه پناه الان ۱۹ ماهشه