مامانا الان رسیدم و تونستم گوشیم روشن کنم و بیام گهواره و بهتون خبر خوب بدم عمل دختر ساعت طول کشید تا 11و چهل دقیقه تو اتاق عمل بود و وارد بخش اطفال شد خداروشکر... خدایا شکرتتتتت
از ساعت 4 صبح بچم ساعت 2تونست شیر بخوره البته سرم تغذیه بهش وصل بود الهی بمیرم برات مادر چقد گریه کردم براش حتی الانم آنتی بیوتیک و سرم و اینا میان میزنن گفتن تا فردا باید بمونی همچی چک بشه و دکتر ببینه انشالله که فردا مرخص میشیم و با دختری میریم خونه... چقد اذیت شد و بشه این بچم ای خدا چقد گناه داره همش میگم خدایا کاش من جاش میباس درد بکشم غیر پاش که سرم داره جراحی شده اذیته بیشتر نا آرومه بچم نمیدونم چند تا بخیه خورده خدایا خودت کمک کن بچم زود زود خوب بشه باید هر روز دارو بگیره و شستشو بشه که خدا نکرده چیزی نشه و به خوبی این درد تموم بشع

مرسی از همه مامانای که دعا کردین و دعا و قرآن خوندین مرسی از اینکه جویای حال دخترم بودین ممنونم بابت همچی دمتون گرم انشالله که برای هیچ کس مخصوصا بچه های کوچک اینطور اتفاق ها نیوفته و سالم باشند

در ضمن انقد آمدم و رفتم به دکتر گفتم تا نامه داد بهم بدم مرکز بهداشت با اون سرنگ عفونی که از پا کشیدن میرم میدونم چکار کنم میریزم سرشون و میگم که بچم چه زجری کشیده اینطوری نمیزارم تموم بشه شاید شکایت هم کردم معلوم نیست خیلی بچم اذیت شد
بازم خدارو شکر زود فهمیدم و آوردم دکتر
خدایا شکرت
هفتمین روز از واکسن چهار ماهگی البته با 17 روز تاخیر 😭🥹

تصویر
۳۶ پاسخ

اگه من بودم حتما دهنشونو سرویس میکردم
حتما پیگیزی کن
نزار سر یکی دیکه هم این بلا بیاد
خداروشکر که بخیر گذشت❤️

دورت بگردم من ،قربون پاهات بشم من‌کوچولو ،،چیشده اشکم دراومد؟؟واکسن رو بد زدن و عفونت کرده اعلایمش چی بود!!؟چجوری عملش کردن؟؟خداروشکر نگران نباش فقط ب این فک من ک حالش ب زودی قرار خیلی خوب بشه

خدارو شکر

بمیرم الاهی🥹

وای عزیزم🥺چقدر ناراحت شدم😭انشالله زود خوب بشه کوچولو

الاهی خدا ازشون نگذره که درست نزده آمپل بچه رو

اخی😢😢چی شده عزیزم

بخدا خیلی به فکر دخترت بودم الهی شکر که حالش خوبه خیلی خوشحال شدم♥️

بیا بعد میگن چرا بعضیها نسبت به واکسن جبهه گرفتن
اخ بچه چهارماهه چه جونی داره که بخواهد این همه درد بکشه
خدا لعنتش کنه عوضی بلد نیستی بگو بیان بهت آموزش بدن

مگه سرنگ و جلو خودت باز نکرده؟ ؟؟چرا باید عفونی باشه آخه؟ ؟خاک بر سرشون ک هیچی مهم نیس واسشون

الهی شکر

سلام عزیزم چیشده مگه من الان اومدم گهواره.خداروشکر حال دخترت خوبه

خداروشکر ک عملش خوب بوده انشاالله ک پاشم زوده زود خوب میشه

ای ننه الهی بگردم براش😭 بچی تو چهارمین بچیی ک با واکسن داغون شده ترسیدم بزنم😭

خداروشکر عزیزم
الهی همیشه تنش سلامت باشه😢😢😢

عزیزم بمیرم برات🥺 گلم حتما پیگیری کن دهنشونو سرویس کن

الهی بمیرم براش.
درکت میکنم.
منم چند روز پیش واکسن دوماهگی زدم بچم تب کرد و بخاطر تب شدیدش بستری شد.
رگ نداشت انقد گریه کرد نزدیک یک ساعت فقط سوزن سوزنش کردن.
گفتن شاید عفونت ادراری داره که تبش شدید بوده و قطع نشده.
ازمایش گرفتن گفت خداروشکر سالمه.
بعد گفتن باید آب نخاع رو بکشیم ببینم شاید عفونت توسرش بوده بچه رو سه تایی افتاده بودن روش و مث توپ گلوله کرده بودن تا آب نخاعشو گرفته. بعد گفتن خداروشکر سالمه.
بعد گفتن باید ببری نوار مغز بگیری شاید تشنج کرده.
بچم این چند روز انقد زجه میزد نفسش بالا نمی اومد.
که نفس کم اورد تا دوروز داخل ان ای سی یو بستری بود.
مال اینه از هرچی بهداشته و واکسنه متنفرم.
انشالله زود خوب میشه دورت بگردم.
خدارو هزاااار مرتبه شکر بخیر گذشت

خداروشکر ک زود فهمیدی عزیزم و بدتر نشد...ایشالا دیگ راهت ب بیمارستان نیفته ب جز زایمان عزیزم🙂خداحفظش کنه دختر نارت رو❤️

توی سنو و خون عفونت دیده می‌شد اما به من پرستاران میگفت خوبه آزمایشات و دکتر اطفال همینو گفت بعد دکتر جراح بهم واقعیت گفت و اینکه گفت جراحی براش خیلی بهتره بازم اگه قبول کردی خبر بده بهم دیگه همه فکرامو کردم و تصمیم گرفتم عما کنم همه دردو عوارضش و بیهوشی به جون میخرم تا اینکه خدانکرده عفونت بیشتر وارد خون بشه و هزار درد دیگه بگیره بچم
خدایا شکرت

آخی الهی دلم کباب شد خداروشکر دخترت خوبه بازم الهی شکر

اخ بگردمت مهوا جون خداروشکر که بهوش اومدی 😍🥰😘
اره گلم برو شکایت کن پدرشون رو دربیار

‌خدا رو شکر خیلی نگران بودم برای گل دخترت ان شالله بزرگ میشه و جلو چشمات به همه آرزوهاش میرسه و تو هم ذوقش رو میبری🥰🥰🥰

آخ بگردم الهی
ب نیتش صلوات میفرستم انشالله ک اذیت نشه دیگه بچه🥲 برو از اون مرکز بهداشت شکایت کن چرا باید جای واکسن اینجوری بشه ک مجبور ب عمل بشی چقد بچه اذیت شده

قربونت برم عزیزم انشالله زود خوب میشه بمیرم براش

الهی بگردم 🥺🥺

خدارو هزارر مرتبه شکر انشالله همیشه سلامت باشه

چش شده آخی الهی
انشالله زودی خوب میشه
اگر مرکز بهداشت باعثشه حتما شکایت کن

چی شده چرا پاش بستن 😪من ندیدم پیامل قبلی

الهی دورش بگردم منتظرت بودم خدا یا شکرت
گفت سرنگ آلوده بوده؟

پاش برا چی اینجوری شده واکسن استفاده شده بوده ؟!؟سرنگ

چ عملی

قربون پاهای کوچولوت فرشته ی ناز، خدارو هزار مرتبه شکر ک خوبی

خدا رو شکر عشقم

الهی عزیزدلم خداروشکر ک حالش خوبه ایشالا بسلامتی مرخص بشه ببریش خونع🥹🤲🏻

الهی دورت بگردم نی نی خداراشکر که خوبی🥹

3ساعت طول کشید عمل دختری

سوال های مرتبط

مامان چش قشنگ مامان چش قشنگ ۵ ماهگی
سلام مامانا امروز بچم عین دیروز هی سرم و آمپول و دارو تزریق شد بهش یکم پاش بهتر شده اما خوب خوب ن صبحی دکتر اطفال آمد دید گفت اوه همچی خوب باشه و ابنا فردا ازمایش خون میگیریم و مرخصه یکم آروم شدم تا اینکه عصری آمد و میگه باید حتما حراج بیاد ببینه بچم یبار از ظهر این سرم از دستش کنده شد رگ پاره شد باز اینقد سوزن سوزن کردن نتونستن بزنن پرستاران بردمش nlcuتا تونسته رگ بگیره به یه بدبختی شیر میدم و پوشک میکنم آروم و قرار نداره اصلا خدایا خودت کمک کن یه صبر بزرگ بهم بده مامانا شما برای بچم دعا کنین حالش خوب بشه
داشتم میگفتم باز دکتر اطفال عصری آمد و گفت جراح باید بیاد ببینه دیگه ساعت 9و نیم شبی آمد دید گفت به آقام بره بیرون بهش گفت اگه رصایت میدین عمل کنم که من فهمیدم آقام گفت ببینم مامانش چی میگه حالا دارم دق میکنم فقط بخاطر یه واکسن چ بلاها سر بچم ک نیومد من و آقام میگیم عمل خیلی بهتره بیهوش میکنه و عمل کوچکی میگه تو این ماه 6نفرو همین عمل کرده تا خوب شدن
و کمی عوارض و داره و یک روز بعد عمل نهایتا ترخیص میشه من و باباش میگیم که عمل بشه حالا چون بعدا میدونم یهو تب نمیکنه عفونت شدی تر نمیشه خدا نکرده تشنج کنه و بره تو خونش بدتره نیس مامانا بیایین دلداری بدین کمک میحکخام ازتون چکار کنم بیایین بگین دکتر منتظره جوابمه،؟! 🥲🥲🥲میدونم لااقل اگه اذیتم بشه خیلی بهتره چون عفونت تو بدنش نیست مادرشوهرم همراهمون میگه نه اینکار نکنی بچه گناه داره آخر چ کنم اینطور چیزی دیدین تا حالا کسی بوده؟!؟!؟!
مامان چش قشنگ مامان چش قشنگ ۵ ماهگی
آره میگفت این واکسن ایرانیه ما چند بار پیگیری کردیم اما همینه درستش نمیکنن گفت 6 ماهگی هم اینو داره دیگه نداره گفتم آمدیم و اینطور شد من چکار کنم انقد اذیت بشه بچم گفت ن شلید تو چیزی زودی روش گفتم ن من هیچکی نزدم کمپرس سرد و گرم گذاشتم با قطره دادم هیچکار دیگه ای نکردم همش میخواس بندازه تقصیر خودم منم برگشتم گفتم ن من کار اشتباهی نکردم یا از شما بد زدن یا نداشتن یا حالا عارضه واکسن من نمیدونم پا خودتون بچم خیلی اذیت شده و گریه کرده این چند روز من نمیخوام بچه دیگه ای اینطور بشه و بیخیال شکایت شدم چون میدونستم دستم به جایی بند نیس برم از کی شکایت کنم چکار کنم گفتم من میسپارمتون به خدا تو دلم اینو گفتم و آمدیم بیرون باز بیرون تو پذیرش یه مرد آشنای شوهرم بود دیگه اغام رفت بهش گفت اونم گفت از عارضه واکسن تقصیر اینا نیس تو شکایت کنی ولش کن... دیگه اقلن گفت من الان برم از کی کجا شکایت کنم همین که رفتم و گفتم بهشون کلی ترسیدن و به خودشون آمدن بسه ما می‌سپاریم به خدا
و دفعه دیگه میام میگم اگه اینطور بشه بخدا از دست شما شکایت میکنم و این حرفا حالیم نیست آنا هر چی بود شکر خدا زود فهمیدم و بردم دکتر انگار میخواس این درد برا بچم به وجود بیاد نمیدونم نا شکری نمیکنم همش یه حسی بهم میگه بچم چش خورده اینطور شده نظرش میگرفتن چند بار چند نفر چشش کرده بودن انقد گرفتن تا در رفته 🥹🥹🥹😭😭😭
نمیدونم.... هعییییی
خدایا شکرت دخترم سالمه و کنارمه 💖😍
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۶ ماهگی
پارت سوم در مورد هیدرونفروز یا ورم کلیه بچه
تنگی لوله حالب یعنی لوله ای که از کلیه به مثانه وصله و ادرار از طریق اون از کلیه خارج و به مثانه وارد میشه .هرجایی از این لوله که تنگ تر باشه و حالت چسبندگی داشته باشه باعث میشه ادرار خارج نشه و یا اینکه کمتر خارج بشه و باعث ورم کلیه میشه
بعد اینکه دکتر عکس هارو دید نوبت عمل داد برای پسرم
۱۶ اسفند ماه از ساعت ۶ صبح دیگه به بچم شیر ندادم برای اینکه معدش خالی باشه برای عمل.ساعت ۱۱ و نیم بردنش اتاق عمل و ساعت ۱ و نیم اوردنش پیشم
عمل جراحیش باز بود سوند بهش وصل بود. یه لوله هم به پهلوش وصل بود که اب خونایی که داخل بافت کلیه بود خارج بشه و سرم هم که همیشه داشت تا مسکن و انتی بیوتیک بهش تزریق بشه
تو این مدت بغل کردنش اروم کردنش خیلییییییی سخت بود یعنی بگم موهام سفید شد تا این سه روز بستری بودنش تموم شد ولی تمام امیدم این بود که خدا همراهمه و با وجود این سختیا کلیه بچمو نجات دادم و در اینده شرمندش نمیشم
تو این سه روز روز اول بعد عمل خیلی سخت بود چون وقتی به هوش اومد بدنش لرز گرفته بود بخاطر بیهوشی و اینکه باید یکی دوساعت بعد عمل اونم کم کم بهش شیر میدادم
بخاطر لوله هایی که بهش وصل بود نمیتونستم بغلش کنم با این حال من رو تختش میخوابیدم و بغلش میکردم تا حس امنیت داشته باشه و این واقعا تاثیر داشت
روز دوم خیلی بهتر بود چون راحت میتونست شیر بخوره ولی باز همون لوله ها اذیت میکردن و من تا جای بخیه های پسرمو میدیدم دلم اتیش میگرفت و سختیش برای من همین بود و اینکه نمیتونستم بچمو راحت بغل کنم واقعا عذاب اور بود
مامان امیرحسین مامان امیرحسین ۶ ماهگی
پارت چهارم هیدرونفروز کلیه یا ورم کلیه بچه
دوستان این عمل برای اینه که اون قسمتی که مجرا تنگ هست رو باز کنن و یه لوله پلاستیکی میزارن داخل مجرا تا یک ماه و نیم باشه و بعد اونو برمیدارن تا مجرا گشادبشه و ادرار راحت خارج بشه
اینم بگم از روزی که پسرم رو پیش دکتر بردم یعنی حتی قبل از اینکه عکس ها گرفته بشه دکتر برای پسرم انتی بیوتیک نوشت و هرشب باید بخوره تا ورم کلیه باعث عفونت ادراری و بیشتر شدن ورم نشه و این دارو خوردن حتی تا سه ماه بعد عمل دوم هم ادامه داره و چیز طبیعی هست
تقریبا بعد یک ماه و ده روز پسرم رو دوباره بردم بیمارستان و از صبح ساعت ۸ بهش شیر ندادم ساعت یک و نیم رفت اتاق عمل و دو و نیم اوردنش پیشم
این عملش برای خروج لوله هست ولی جراحی باز نیست و لوله رو از طریق مجرای ادراری خارج کردن .بیهوشیش خیلی کم و سبک بود و در اصل باید بی حسی موضعی زده بشه ولی چون نوزاد هستن و گریه میکنن بیهوشی کامل داره تا اذیت نشن
اینبار دیگه سوند و لوله ای نداشت و فقط یه سرم بهش وصل بود و همون عصر هم مرخص شد و پسرم اصلا اذیت نشد
دو ماه دیگه باید ببرمش ازمایش ادرار بده و چهار ماه بعد هم باز عکس هسته ای بگیره که ببینیم کارکرد کلیه چقد برگشته
خب اینم از تمام مراحل کار هیدرونفروز کلیه نوزاد
حالا نکته های اصلی رو بگم
برای بعضی بچه ها ورم کلیه خیلی خفیفه و خود به خود رفع میشه
برای بعضی ها متوسطه که باید انتی بیوتیک بخورن تا رفع بشه
برای بعضی ها هم مثل پسر من شدیده که نیاز به جراحی داره
خانوما اگه بچتون این مشکل رو داره و ورم متوسط تا شدید هست اصلا سهل انگاری نکنین حتی یه روزم عقب نندازین چون روز به روز کارکرد کلیه رو کمتر میکنه و خدایی نکرده کلیه اش رو از دست میده
مامان ریتاجم... مامان ریتاجم... ۸ ماهگی
داشتم تایپکای قبلم می‌خوندم که بخاطر آریوجی آر بودن بچم ترسیده بودم و نگران...
چقد ترسوندم و گفتن بچت دستگاه می‌ره بچت فلان می‌ره بچت ریزه
و من چ شبای ک اشک میریختم و التماس خدا نکردم که خدایا بچم سالم بزار بغلم...
ا اون روزا ۵ ماه میگذره
خدارو شکر بارداریم اولاش خیلی خوب بود فقط آخراش اذیت شدم بخاطر اریوجی ار شدنش
اصلا شکم نداشتم طوری که وقتی رفتم بیمارستان بهم گفتن اومدی سقط کنی گفتم نه اومدم زایمان کنم بهم می‌خندیدن...
خداروشکر بچم ب دنیا اومد هیچ مشکلی نداشت دستگاه نرفت زردی هم نداشت روز بعدش مرخص شد
برعکس آدمای دور ورم از بچم ب خاطر ریز بودنش می‌ترسیدن من واسم طبیعی بود و خیلی راحت بلندش میکردم و عوضش میکردم
فقط تنها چیزی ک اذیتم میکرد مسخره اطرافیان بود بازم الان بچم ریزه میزس و ب بچهای ۵ ماه نمیخوره ولی خدا رو هر روز شکر میکنم ک سالمه
و الان خیلیا بهم میگن چقد خوب تونستی بزرگش کنی و ا پسش بر میای
و من هر روز خداروشکر میکنم بابت این نعمت ک بهم داده🥲❤️
1404/1/13