۴ پاسخ

بچه ات همچین فکری نمبکنه،ولی تو اینجوری فکر کن مادرشوهرت یلحظه عصبانی بوده حرصش دراومده شوخی کرده الان به هرکی بگی میگه مادربزرگشه یه چی گفته اینجوری به نظر میاد که حرصشو با شوخی خالی کرده سکوت بهترین کاره اینجور مواقع ولی یکم سنگین شو

بچه فک نمیکنه تو ضعیفی نترس
وقتی اومد خونه تو ارامش و دوتایی بودین بهش بگو افرین خیلی کار خوبی کردی اونجا ناراحت سدی گفتی به مامانم میگم اصلا نگران نباش مامان کنارته و هیچ کس نمیتونه منو بزنه من بزرگو قویم و از این حرفا

خدایا جرا اینا اینجورین همونجوری مارو با این تروما ها بزرگ کردن همینا انتقال میدن ب بچه هامون سر همین چیزا کوچیک ک ماها نتونسیم اونقدر ها با مامانامون راحت باشیم همه جی بهشون بگیم

وا یعنی چ خب

سوال های مرتبط

مامان ایرمان🧸 مامان ایرمان🧸 ۲ سالگی
مامانا تو این موقعیتی که میگم شما چطور رفتار میکنید?
من یه دایی مجرد دارم که امشبم خونه مامانم ابنا رفتیم بودش
کلا اخلاق خاصی داره ما رو دوس داره اما واقعا شوخیاش ناجوره همییشه هم همه از دستش کلافه بودن
هر سری میبینمش انقد ایرمانو اذیت میکنه به وضوح میبینم بچم کلافه میشه و اسم تمام این رفتاراشم میزاره شوخی
مثلا بچه رو میزاره رو ارتفاع زیاد بعد میگه بپر بپر تو چقد ترسویی
اینا چی یادت دادن?
یه هفته بزارش پیش من کاری کنم هرکی اذیتش کرد بزنه تو گوشش
سیم سه راهیو میبنده دور پاش بعد میگه حالا راه برو هر هر میخنده
سر شام چندین بار گف بیا بهت نوشابه بدم بچه تو چقد خری گولت میزنن
ببین واقعا با همبن لحن!
من رفتم جلو گفتم ما به ایرمان نوشابه نمیدیم دایی
باز برداشت برد سمت دهنش گف بخور ببینم بچهههه
منم دیگه واقعا عصبی شدم بچمو بغلش کردم بردم اشپزخونه
یا گزاشتتش رو یه ماشین خیلی كوچیک که خب جاش نمیشه میگه باید رو این وایسی
خب نمیتونه جا نمیشه
بعد ایرمان دیگه عصبی شد گریه کرد بهش میگه تو چقد ترسویییی بچه
من هر ری اکشنی میدادم مامانم عین وکیل وصی نشسته به من میگه تقصیر نازنینه نمیزاره بچه یاد بگیره
تو برو کنار نازنین
منم گفتم ایرمان خیلی بچست
بااینجال خیلی هم خوب بلده از حق خودش دفاع کنه
اما جایی که لازم باشه یا ببینم بچم داره اذیت میشه نمیشینم نگا کنم
واقعا دارم به این نتیجه میرسم که عجیب نیس من از رفتارای مامانم همیشه کلافه م
کلا خانوادگی ژن رو اعصاب دارن🙂

شما بودین چیکار میکردین?