مامانا تو این موقعیتی که میگم شما چطور رفتار میکنید?
من یه دایی مجرد دارم که امشبم خونه مامانم ابنا رفتیم بودش
کلا اخلاق خاصی داره ما رو دوس داره اما واقعا شوخیاش ناجوره همییشه هم همه از دستش کلافه بودن
هر سری میبینمش انقد ایرمانو اذیت میکنه به وضوح میبینم بچم کلافه میشه و اسم تمام این رفتاراشم میزاره شوخی
مثلا بچه رو میزاره رو ارتفاع زیاد بعد میگه بپر بپر تو چقد ترسویی
اینا چی یادت دادن?
یه هفته بزارش پیش من کاری کنم هرکی اذیتش کرد بزنه تو گوشش
سیم سه راهیو میبنده دور پاش بعد میگه حالا راه برو هر هر میخنده
سر شام چندین بار گف بیا بهت نوشابه بدم بچه تو چقد خری گولت میزنن
ببین واقعا با همبن لحن!
من رفتم جلو گفتم ما به ایرمان نوشابه نمیدیم دایی
باز برداشت برد سمت دهنش گف بخور ببینم بچهههه
منم دیگه واقعا عصبی شدم بچمو بغلش کردم بردم اشپزخونه
یا گزاشتتش رو یه ماشین خیلی كوچیک که خب جاش نمیشه میگه باید رو این وایسی
خب نمیتونه جا نمیشه
بعد ایرمان دیگه عصبی شد گریه کرد بهش میگه تو چقد ترسویییی بچه
من هر ری اکشنی میدادم مامانم عین وکیل وصی نشسته به من میگه تقصیر نازنینه نمیزاره بچه یاد بگیره
تو برو کنار نازنین
منم گفتم ایرمان خیلی بچست
بااینجال خیلی هم خوب بلده از حق خودش دفاع کنه
اما جایی که لازم باشه یا ببینم بچم داره اذیت میشه نمیشینم نگا کنم
واقعا دارم به این نتیجه میرسم که عجیب نیس من از رفتارای مامانم همیشه کلافه م
کلا خانوادگی ژن رو اعصاب دارن🙂

شما بودین چیکار میکردین?

۱۹ پاسخ

متاسفانه نمیش این ادمارو تغییر
ماهم داریم اطرافمون ازاین دسته ادما
فقط باید صبوری و‌دوری کزد

وای منو یاد عموم انداختی عمو بزرگم پسر بچه ها رو جلوی همه شلوارشون رو در میاورد بعد هر هر همه میخندیدن خودش غش میکرد از خنده دستشم به اشاره نشون میداد من بچه بودم انقدر بدم می اومد بعد هیچکسی با بچه های خودش شوخی نمیکرد الان که نوه دار شده میگه هیچکسی نوه ی منو نداره گفتم یکبار شلوارشونو در بیارن تا بهت بگن

من چون از اول چارچوب حساسیتمو نصبت به آروین جلوی همه نشون دادم کسی حق رفتار و دخالتی ب خودش نمیده نمونه رفتارای که گفتی رو تا حالا نداشتم ولی قطعا با قاطعیت جواب میدادم ک حدشونو بدونن

هرجایی هستن نرو ،،تمام

محترمانه بهش میگم اینکارو انجام نده و اگه باز هم انجام داد محیط رو ترک میکنم تا متوجه بشه کارش اشتباهه

من رو همه میدونن چقدر رو بچه ام حساسم کس جرئت این کارا رو نداره میشورم طرفو میزارم کنار خواست ندراحت بشه قهر کنه هرچی اصلاااااا برام مهم نیست پدرم بود برادرم و هرکسی

وایییی مرد گنده این چه کاریه با بچه میکنی اخه😒😒😒😒
من که باشم کم نمیزارم براش سریع بچه رو ازش دور میکنم
دو تا حرفم بهش میزدم دیگه از این رفتارای خاله زنکی نکنه
چقدر از این جور آدما متنفرم اصلا نمیگن طرف حساب ما یه بچه دو ساله هست

با خوندن‌هم‌ عصبی شدم چه وضعشه
هیچ رفت امد نکن‌‌گلم

داداش منم خیلی شوخی های مسخره والکی میکنه یافوش میده به دخترم مثلاازروشوخی ودوست داشتنه عادت بدشم اینه همش بچه مومیترسونه به هم جیغ میزنه فرارمیکنه کلافه م کرده مادرمم بهش میخنده لجم درمیادهرسری میرم اونجاکلی جیغ ودادمیزنم میگمنکن بابچه گناه داره

وای چطوری تو چند ساعت اونجا تحملش کردی عزیزم ؟!!!! حق داری واقعا . به خدا من طاقت ندارم اصلا . سریع یه چی میگم بهشون . اصلا این کارای عجیب رو کی میکنه با یه بچه دو ساله

من از این اینطور آدما اطرافم دارم ولی چون زیاد نمیبینمشون سخت به خودم نمیگیرم

والا من سر بچم اصلا شوخی ندارم حالا هرکی باشه،بارها شده با مامانم بحثم شده،اما احازه نمیدم کسی اینجوری حرف بزنه

منم پدر شوهرم اینجوری بچه دو روزرو میبرد بالا سر پرت میکرد پایین همه قلبشون می‌گرفت بابا نکن خب آدم شاید بدش بیاد

دوری راه دیگه ایی نداره

دقییییقا حال و احوال منو گفتی البته بجای دایی من داداشم اینطوریه

آدم حرصش درمیاد واقعا
اذیت کردن بچه تو این سن اصلا کار جالبی نیست یعنی چی آخه!!!

فقط قطع رابطه!!!!!!
وای چقد عصبی شدم 😡

وای من باشم ی بار می‌توپم بهش درست و حسابی اصن خوندم عصبی شدم .مریضیه نه شوخی

واقعا حتی گفتن این حرف ها و شنیدن این آزار اذیت برای ما که تعریف میکنی هم مادر رو ناراحت میکنه منظورم اینه حق داری

سوال های مرتبط

مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
امشب رفتیم پارک جامون رو یه طوری انداختیم که روبروی سرسره باشیم و پسرم رو ببینیم اولش که شام خوردیم شلوغ بود یا من میرفتم سر میزدم یا شوهرم بعد خلوت شد فقط پسرم بود تو سرسره به بچه اومد یه عروسکم دستش بود پسره من کلا خیلی بچه ها رو دوس داره رفت سمتش برای بازی بچه هه ماشالله هاپاره بلند داد زد که نمیدم مال خودمه برو اونور میخاست قورت بده پسرمو من خیلی آتیش میگیرم کسی سر پسرم داد بزنه چون هنوز صحبت نمیکنه ونمیتونه منظورش رو بگه دیدم داره اشک میریزه میاد سمت ما بدو بدو رفتم سمت اون بچه رو سرسره داد زد که عروسکمو نمیدم بهش مال خودمو منم بهش گفتم خوب به جهنم که نمیدی بار آخرت باشه داد میزنی ها یهو مامان باباش از اونور اومدن که چکار به بچه ما داری گفتم ماشالله این بچس داره مارو قورت میده من پسرم رو آوردم اونام بچشونو بردن شوهرمم از جاش تکون نخورد بگذریم که چه دعوایی باهاش کردم چرا هر کی به پسرم چیزی میگی گریه میکنه میاد پیش من یعنی از این بچه های بی دست و پا قرار بشه که نمیتونه جلو کسی وایسه و خودش جواب بده
مامان نیکا مامان نیکا ۲ سالگی
دخترم از ۹ -۱۰ ماهگی به بعد یهو اروم شد قبلش یکسره جیغ میزد شبانه روز ولی وقتی راه افتاد دیگه سرگرم شد و کمتر جیغوداد کرد تا همین یک ماه پیش که دوسالگی رو لمس کرد🥴
یعنی این بچه شب میخوابه صبح با یه شخصیت جدید بیدار میشه خیییلی برام عجیبه البته به علاوه کلی جیغ و لجبازی بی دلیل 🫠
قبلا فقط عروسکاشو بوس و ناز میکرد حالا هر روز که بیدار میشه یه چالش باهاشون داره یه روز دعواشون میکنه یه روز به من میگه از زبون فلان عروسک منو دعوا کن تا جوابتو بدم🤣 یه روز بپر بپر میکنه روش یه روز چشم یکیشونو میکنه ….
خلاصه که هر روز یه رفتار عجیب جدید داریم و من هر روز به این فکر میکنم اینایی که دوتا بچه این سنی دارن چیکار میکنن؟ 🤣 دخترمن تو تخیلاتش اون بچه رو نابود میکنه روزی صدبار حتی من گاهی عصبی و حرصی میشم که چرا عروسکتو اینقدر میزنی یا دعواش میکنی🤣
اون روز تلویزیون دوتا بچه کوچیک نشون میداد بهش گفتم نیکا توهم دوست داری نی نی داشته باشیم گفت اره خیلی دوست دارم میخوام بندازمش تو لباسشویی بعدم بذارمش رو رخت اویز بعدم بیارم از رو مبل پرتش کنم🙄😁
این روحیه از یه بچه اروم برام شوکه برانگیزه حالا فکرشو بکن بعضیا بچه اولشونم شیطونه دومی بدنیا میاد فقط میگم خدا بدادتون برسه
من با یدونه رد دادم🥴
شخصیت بچه های شمام هر روز تغییر میکنه ؟ حرفا و کارای عجیب میکنن غیر از لجبازیشون؟
مامان تربچه مامان تربچه ۲ سالگی
مامان فندق   وتو دلی مامان فندق وتو دلی ۲ سالگی
غروب پسرم رو بردم‌بیرون این موضوع واس یه بار دوبار نیست برنامه هر سری. بیرون رفتن پسرم بالغ بر۵۰تا توپ داره هر بارم برم بیرون یه توپ میبرم ولی دست هر کسی توپ ببینه همونو میخاد به حدی پایکوبی میکنه که من برم رو بزنم توپ اونا رو بگیرم در صورتیکه توپ خودش تو کالسکه هست یه ماشین جیپ سبز داره دقیقا عین همونو یعنی من تعجب کردم فک کردم مال خودشه یه بچه به اون ماشین یه بند بسته بود و می‌کشید بعد قرض گرفتن توپ اونو دید خابید کف زمین در صورتی‌که‌ من همون کارو تو خونه میکنم مثلا بند میبندم به ماشینش میکشه وبازی میکنه خابید و شروع کرد به گریه و منو می‌کشید که اینو میخام کلافه اونم قرض گرفتیم اون بچه هم همش غر میزد ماشینشو میخاد دیگ با کلی وعده وعید گرفتیم یه بچه دیگه دید ماشین مجیک داشت بعد اونو خواست باورتون نمیشه اونم گرفتیم کمی هم اونو سوار شد یه خانمه اونجا بود گفت من دوتا بچه بزرگ کردم اصلا اینطور نبود خلاصه بگذریم با آک اومدم خونه الان کف خونه پر ماشین هست سمتشون نمیره واقعا دارم دیونه میشم از بیرون. رفتم میترسم چرا مادرای دیگه بچه هاشون رو میبرن بیرون اصلا به مادراشون کار ندارن فقط میرن بازی اونا هم میشینن