دخترمو بردم مرکز بهداشت نه کذاشت قدشو بگیریم نه وزنشو به اندازه ای گریه کرد و جیغ کشید من و باباش همونجا عصبی شدیم اومدم فقط داد کشیدم و جیغ کشیدم تا خالی شم از اولش همین بوده هر دکتری مرکز درمانی میخایم ببریمش همین اشو و کاسه ست نمیدونم مشکلش چیه چیکار کنم. خانمه که مسئول مرکز بهداشت ميگه تقصیر تو و باباشه بچه رو میترسونین هر سری میبرمش همینو میگه میگم مگه کوری نمیبینی ما کاریش نداریم اول با مهربونی و بازی میخایم بهش بگیم فقط گریههه، کیا بچشون تو این سن از این ترسا دارن هنوز ،خدایا خسته شدم هر جا رفتم گریه بچه رو میبینن میگن این چرا اینجوری میکنه

مامانا ممنون از پاسخ هاتون مرسی الان اروم تر شدم ، دخترم از روز اول که یادمه همینجوری بوده امروز دیگه خیلی اذیت کردم فقط تو سر خودم نزدم اینقد عصبی شدم عصبی شدنم بخاطر امروز نبود تو این دوسال با هر بار ویزیت همین بوده جمع شدن امروز رو سرم خراب شد خانمه بهم گفت این که دخترت اینجوری گریه میکنه مشکل داره ،بعد اینکه منو باباشو مقصر کرد بیشتر ناراحتم کرد ،

عزیزم از قبل واسش توضیح بده بگو میخام بریم دکتر مثلا گوشتو ببینه دهنتو ببینه با بازی و عروسک واسش آمادگی ایجاد کن ، بچه ها از کارهای غیر منتظره بدون میاد .من میخام ببرمش دکتر از مثلا چند ساعت قبلش یا چند روز قبل هی میگم می‌خوایم بریم دکتر خانم دکتر ببینه گوشت خراب نشده چشمتو ببینه خراب نشده دهنتو باز کن ببینم ... اینجوری دیگه آماده است میریم هم واسش توضیح میدم اومدیم اینجا دکتره میخواد دلتو ببینه و... خیلی همکاریش خوبه .

بچه منم از ۶ماهگی همین حالش بود ی بار قد و وزنش درست نگرفتن

تو خونه ی عالمه دکتر بازی کنید
بزارید اون دکتر بشه
اون ببینیم اون از چی میترسه

پسر منم تو خونمون وزن و قدشو میگیرم،،اصلا داخل مرکز بهداشت نمیزارع انقد گریه میکنهههه

عزیزم انقد خودتو اذیت نکن
دختر منم نذاشت
من خودم صبحش گرفته بودم قد و وزن بهشون گفتم وارد کردن

من میبرمش دکتر اوکیه خودش تنها میشینه رو صندلی ولی از بهداشت هیچ خوشش نمیاد نمیزاره قدشو بگیره

تو خونه خودت چند وفت یبار قدش بگیر بگو یادته رفتیم خانومه قدتو بگیره ، یا بازی کن بگو من خانومم اومدم قدتو بگیرم با متر دور سرشو بگیر. برا دکتر اینا هم وسایل پزشکی بخر سرنگ بدون سوزن اب بازی کنید باهاش .
من پسرمو میبرم میایم بیرون ازش میپرسم آقا یا خانوم چیکار کرد، آخرین بار که بردم دکتر بهش آمپول داد، گریه کرد از دردش ولی اومدیم خونه گفتم آقای دکتر چیکارت کرد باسنش نشون داد گفت اوف. بعد براش توضیح دادم بعد از اونم با استحباب بازیاش کارایی که دکتر کرد رو رو خودش یا عروسک انجام دادم. تو خونه هم قدش رو میگیرم یا میریم بیرون وزنشو میگیرم. مشکل نداره با این چیزا

منم امروز بردمش قد وزنش بگیرم همین ک رفت روی وزنه انگار آمپول زدن بغض وگریه

دختر منم قبلا همین طوری بود اما از ۱۸ ماهگی باهاش رفتم بهداشت گفتم کیف منو‌بگیر خودمو‌ وزن کنم رفتم رو ترازو‌ گفتم حالا نوبت دخترمه خودش رفت رو وزنه حالا هر چی میگم بیا بریم نمیومد
برا قدشم گفتم‌اول من کنار دیوار وایمیستم تو قد منو بگیر منم قد شما
الان دیگه به راحتی قد و وزن رو میگیرم

دختر من اونروز نزاشت شنوایی سنجی انجام بدم یا دکتر نمیزارهدمعتینه کنه ولی بهداشت میریم برا قو وزن از اول میگم میخواییم قو و زن بگیریم خودش میره وایمیسته چون اونا که بهش دست نمیزنن گریه کنه .این معاینه دکتر هم یک سالگی بستری شد برا اسهال استفراغ خیلی سرم اینا زدن از اونموقع ترسید وگرنه ترس نداشت

چرا انقد عصبی میشی منم بچم همینه بچن دگ چه میشه کرد بخاطر یه مشکلی یه شب بچمو تو بیمارستان بستری کردن کل اون روز و شب تو حیاط بیمارستان تو بغلم داشتمش باباشم سرمشو دستش داشت طوری که تمام دکترا و پرستارا میگفتن تا الان همچین بچه ای ندیدیم 😂حاضر نبود یک ثانیه رو تختش باشه قد و وزنم میخوای ببری از قبل تو خونه خودت بگیر اندازه هاشو ببر ثبت کنن
خودت ارامش نداشته باشی بچه هم نداره اول بپذیر که اخلاق بچت همینه و مثل بقیه نیست میبینی که برات راحت تر میشه 😁

از قبل آماده ش کنید،بچه ها از سوپرایز شدن خوششون نمیاد،مثلا بهش بگید داریم میریم اونجا قد و وزنت رو بگیرن،قبلش یکم اونجا راه ببریدش محیط رو بهش نشون بدید،توی خونه هم خودتون قدش رو بگیرید،اگه ترازو دارید وزن،ک بدونه کار عجیبی نیست،واسش کتاب بگیرید راجع ب دکتر رفتن،بازی کنید

دخترمن اینقدر بردمش دکتر براش طبیعی شده