۴ پاسخ

خدا حفظش کنه برات🩵

بسلامتی خداحفظش کنه/صحیح وسلامت باشید جفتتون

خدا حفظش کنه برات انشالله صحیح وسالم بغلت بگیری

خدا حفظش کنه برات انشالله صحیح وسالم بغلت بگیری

سوال های مرتبط

مامان گل پسرام مامان گل پسرام ۲ ماهگی
#زایمان طبیعی دوقلو
#پارت هفتم
#پارت آخر
دردها همونجوری ادامه داشتن و هی شدتشون بیشتر و بیشتر میشد...
ماما بهم گفته بود هر وقت حس مدفوع کردن داشتی؛سریع صدام کن....طرفای ساعت ۱:۱۰بود که حس مدفوع بهم دست داد و صداش کردم
ماما با دکترم اومدن بالا سرم که بعد از معاینه گفتن آفرین،خیلی خوب پیشرفت کردی، دهانه ی رحمت ۸ سانته...به کمکی گفتن با ویلچر ببرش اتاق زایمان....
رفتم اتاق زایمان و رفتم رو تخت معاینه و شروع کردم به زور زدن....اون مامای مهربون و دکترم کلی تشویقم میکردن و بهم دلگرمی میدادن که تو میتونی و منم تموم تلاشمو میکردم که بتونم
خلاصه بعد از کلی درد کشیدن و زور زدن قل اول؛آیهان عزیزم راس ساعت ۱:۴۵ به دنیا اومد و مجدد که شروع به زور زدن کردم،به فاصله ی ۵ دقیقه قل دوم؛شاهان عزیزم به دنیا اومد....دقیقا روز اول اردیبهشت🥰
بهترین قسمت زایمانم اینجا بود که من حتی یه دونه بخیه م نخوردم؛چون تو دلیام وزناشون کم بود و سراشون خیلی بزرگ نیود که بخیه بخورم...😉😊
آیهان مامان ۲۶۰۰ و شاهان مامان ۲۵۰۰ بودن🥰❤️

بهترین اتفاقای زندگیم زمینی شدنتون مبارک🩵👶🏻🩵👶🏻
مامان نینی🧸 مامان نینی🧸 روزهای ابتدایی تولد
پسرکم امشب اخرین شبی بود که تو شکمم وول میخوردی چثدم امشب شیطونی کردی
۹ماهه مال منی از همون اولی که اصلا باورم نمیشد بچه ای باشه تا وقتی قهمیدم پسری و اصلاااا انتظارتو نداشتم تا اولین باری که تکوناتو حس کردمو داشتم از ذوق می‌میردم تا همین الان که واقعا نمیفهمم چرا ولی ناراحتم که دیگه تکوناتو احساس نخواهم کرد و دیگه توشکمم نخواهی بود
مامانی خیلی دوست دارم خیلییییی خوشحالم که قراره ببینمت دیگه بغلت کنم و برات از ذوق بمیرم
از ذوق و استرس و همه چیز پلک روهم نذاشتم باوجود اینکه دیشب هم تا ۵ صبح بیدار بودمو صبحم زود بیدار شدع بودم ینی من از دیروز بی‌خوابی هام شروع شده
ولی فدای سرت مامانی تو سالم بیا تو بغلم، سالم تو رو بغلت بگیرمو با بابایی بیایم خونمون، دیگه چیزی از خدا نمیخوام
مامانی ببخشید که خیلییی از روزایی که باهم گذروندیمو با گریه و ناراحتی گذروندم، تقصیر هورمونام بود ولی قول میدم روزایی که تو بغلمی نزارم آب تو دلت تکون بخوره...
چقد عجیبه واقعا تمام این ۹ ماه هی میخواستم زودتر بگذره ولی الان چقد احساس میکنم زووووود گذشته و به اندازه ی کافی لذت نبردم ...
مامانی هزاااار بار شکر برای بودنت و هزار باااار شکر که رسید لحظه ی دیدنت،
همه ی این ترس و دلهره‌م از اتاق عمل و بقیه چیزا هم فدای تار موهات
بی‌صبرانه مشتاقم اون صورت گردالیتو ببینمو ببوسمت😍😍♥️
از ته دلم از خدا میخوام دامن همه اونایی که میخوان سبز بشه و این روزا و این حس‌و حال قشنگ رو تجربه کنن ♥️
الهی شکرت