۹ پاسخ

من دخترم خیلی وابسته بود وقتی اومدم بگیرمش از پستونک بعد اطرافیان گفتن سوراخ کن کردم بازم خورد یکی گف پاره کن کردم بازم خورد یکی گف قیچی کن کردم بازم خورد اخر سر یکی بهم گفت چرا عذابش میدی یهو بردار قایم کن بگو پیشی برد منم اینکار و کردم گفتم پیشی خورده ای پیشی بعد میکشمش نونو دخترم و خوردی 😂😂یکم بی قراری کرد خوابیدنی ولی دیگه خوابید دو سه روزم کلافه میشد گریه میکرد میگف اخه من نونو ندارم میگفتم میخرم برات الانم ک الانه گربه ببینه میگه بزار برم ب پیشی بگم چرا نونو منو خوردی😂😂شمام نگران نباش دو سه روزه سرگرم میشه یادش میره ولی ادم بغضش میگیره

پسر من سرما خورد دماغش کیپ شده بود نمیتونست بخوره خودش گذاشت کنار

موفق باشی من میخوام بکیرم ولی حتی شیشه شیرشو نتوستم بگیرم😩

ان شاالله این مرحله رو هم به اسونی بگذرونید خیلی دیر ازش گرفتی
من یک و نیم سالگی از آیما گرفتم منم اتفاقا خیلی یهویی ازش گرفتم خیلی سخت نبود ولی روزی چند دفعه سراغ پستونکش رو می‌گرفت منم یه داستان میبافتم😄

اسونه منم فک کردم سخته

افرین دیگه نده و هروقت بهانش گرفت سرش گرم تا یه مدت میگه اما یادش میره تجربه من اینه

باز خوبه قبول کرد
دختر من وحشتناک وابسته است

ایشالا ب اسونی بگیریش

اگ خودش قبول کرده ک اوکیه دیگه نده

سوال های مرتبط

مامان پسری مامان پسری ۲ سالگی
از پستونک گرفتن:

اینو گذاشتم واسه مادرانی کهدمیخوان بچشونو از پستونک بگیرن شاااید بهشون یه کمکی شد(البته که بچه با بچه فرق میکنه ممکنه با یه روش دیگه رو بچه شما تاثیر بزاره پس فقط به عنوان یه ایده و یه روش بخونین)
پسرمن از بدو تولد پستونک میخورد البته یک ساله که فقط شب موقع خواب بهش میدادم و خوابش که میرفت خودش مینداخت بیرون ولی باز بعضی اوقات صبح ها بیدار میشد باز میخورد خوابش میرفت ولی یهو تصمیم گرفتم که همونم نخوره از اونجایی که پسرم وسواس داره و خیلی رو تمیزی حساسه و اینکه از پشه و‌مگش و مورچه بدش میاد برداشتم تو پستونکش از(پشتش پستونکش بازه)دونه چایی ریختم گفتم توش مگس رفته مامان قبلشم یه عاااالمه باهاش حرف زدم میگفتم تو چقدر قدت بلند شده هم قد فلانی و فلانی(پسرعموهاش)شدی اوناهم شبا میخوان پستونک‌ نمیخورن،،،،یا نمیدونم میگفتم میدونی چرا فلانی پستونک نمیخوره چون دیگه بزرگ شده اگر بخوره دندونناش خراب میشه توام داره دندونات خراب میشه نخور و این حرفاا
یا پسرم خیلی دوست داره سیبیل داشته باشه😁شوهرم بهش گفت دیگه مرد شدی سیبیل دراوردی مثل بابا باباهم پستونک نمیخوره دیگه😁
و اینکه باباش بهش گفت اگر نخوری دیگه برات جایزه میخرم
همممییین!یکی دوباری گریه کرد گفت پستونک دیگه اوردم نشونش دادم ببینه توش مگسه‌دیگه بهونشو نگرفت
البته‌منم صبوری کردم الان دو روزه صبح نسبتا زود بیدار میشه ولی در نهایت عادت‌میکنه‌دیگه