دیروز مادرشوهرم چن نفرو برام مثال زد که چند تا بچه دارن اما تنها موندن و بچه هاشون نمیان دیدنشون...
خیلی ناراحت شدم ولی بهش چیزی نگفتم چون بار اولش نیس که این جور مثال هارو میزنه واسم
بااینکه مشکل از پسر خودشه و اسپرم نداره اونم بخاطر عامل ژنتیکی
نمیدونم چرا فکر میکنم بااین حرفاش میخواد بی اهمیت بودن بچه رو جلوه بده اما درسته که خیلیا بچه دارن و بازم تنهان اما خب منم بخاطر اینکه ممکنه بچم وقتی بزرگ شد تنهام بذاره و بهم سرنزنه، عشق و علاقه مادرشدنم رو از خودم بگیرم؟
فراموش کنم علاقه ام رو نسبت به بچه داشتن و فقط بخاطر یه حدس و گمان غیرمنطقی قید مادرشدنم رو بزنم؟
بااینکه نمیشه و من چهارساله در تلاشم و آی وی اف کردم و اسپرم اهدایی گرفتم ونشده دلیل نمیشه دیگه تلاش نکنم و دکتر نرم چرا چون ممکنه بچه ام بی وفا از آب دربیاد...

دوشب پیشخواب دیدم حامله ام و روز زایمانم رسیده، دستمو گذاشته بودم رو شکمم و تکون خوردن نی نی رو متوجه میشدم خیلی حس خوبی بود اونقدر دلنشین بود اون خواب که دوس نداشتم از خواب بیدار بشم که با زنگ گوشی بیدار شدم و تمام دیروز حالم بد بود

حالا نمیدونم منی که اینقدر تشنه ی نی نی ام اونم از جنس خودم وشوهرم چرا باید مادرشوهرم همش آدمای بدبخت رو مثال بزنه بهم؟
اگه مشکل از من بود بازم همینطور برخورد میکرد؟

۱۸ پاسخ

شاید منظورش اون نیست ک تو فک کنی
میخواد دلداریت بده که ناراحتی نشی چون بچه نداری

عزیزم هر چی الان گفته میشه میدونم ب دلی که میشکنه و رنجیده تسلی نمیده،ولی خدای نکرده فکر کن جای اون هستی غیر از اینه ک تلاش میکردی زندگی بچتو نجات بدی و اروم نگهداری و حفظ کنی...اون داره تلاش میکنه و راهشو بلد نیست همین

انشاءالله خدا به دل ماهم نگاه میکنه

عزیزم منم دقیقا مشکل همسرم مثل مشکل همسر شماست مادرشوهرم میدونه مشکل از پسرشه همش همین حرفا بهم میزنه و جوری رفتار میکنه به بچه اصلا فکر نکنم و مهم نباشه برام...بهت حق میدم منم ارزومه حس مادرشدن بچشم ولی خب بهش هیچی نمیگم چون میدونم همه اینا از عمد میگه توهم هرچی گفت بی تفاوت باش بیشتر مادرشوهرایی ک میدونن مشکل از پسرشونه همین حرفا میزنن چون اگه یک درصد مشکل از ما بود این حرفا نمیزدن

همه اینا از بی سوادی هستش‌.
اومد ابروشو برداره زد چشمشم کورکرد

نه عزیزم اگه مشکل از طرف ما بود دکترا میگفتن آی وی اف
مادرشوهر من آبرو برام نمیذاشت از وقتی فهمیدن مشکل از کیه لال شدن

شیر نذر حضرت علی اصغر کن ب نیت اینکه بچه دار شی هرچندتا ک میتونی
ایشالله سال دیگه محرم روز شیرخوارگان حسینی ببری پخش کنی بین بچه های کوچیک

نه اگه خدایی نکرده مشکل از تو بود خیلی احتمالش کم بود بیاد این مثال هارو بزنه
این یه مسئله ای هست که با این مثال ها هیچ‌کس دلگرم نمیشه کلا غلطه همه دوست دارن مادر بشن پدر بشن
اما امیدت رو نباید از دست بدی پسر عمه من بعداز ۲۰ سال بچه دار شدن کلا دیگه امیدی به بچه دار شدن نداشتن و یه بچه به فرزندی قبول کرده بودن‌اما بعده ۲۰ سال خدا بهشون ۱ دختر داد الانم اون دختره حدودا ۱۰ سالشه
همیشه همه چیز دست خداست هیچ‌وقت ناامید نشو و همیشه شکر کن به حکمت خدا من خیلی هم به این اعتقاد دارم‌که نباید به زور چیزی رو از خدا بخوای
همیشه بگو خدایا هرجور صلاحته همونجور بشه اگه صلاح منم هست زودتر مادر بشم و یه بچه صالح و سالم بهم بده

الهی خدا بهت بده
خیلی سخته من نزدیک ۵سال باردارنشدم

الهی بگردم من به عنوان کسی که ۷ ساله در انتظارم میتونم درک کنم چی میکشین ولی چیزی که من از حرف مادرشوهرتون برداشت کردم یک جورایی انگار هدفشون دلداری بود ولی روششو بلد نیستن ، مثلا مامان خود من چون میدونه چه قدر عذاب میکشم خیلی وقتا بهم میگه بچه دردسره و ... که من حسرت نخورم در حالیکه من الان له له میزنم برای همون دردسر
به شما و حالتون حق میدم فقط میگم نیت اونا چیز دیگه ای بوده به دل نگبرین ازشون❤️

شما تازه ۲۴ سالته خیلی وقت داری
من ۳۴ سالمه تازه میخوام اقدام کنم
۱۲ سال ازدواج کردم
هیچوقتم از دلسوزی و حرف دیگران که چیزی گفتن بخاطر بچه نیاوردنم ناراحت نشدم
حتی بچه دارم نشم ناراحت نمیشم
والا وسط بی آبی و بی برقی و آلودگی هوا‌ و جنگ
حالا اون موجود بهشتی هم نیاد بهش لطف کردیم

حق داری عزیزم خیلی سخته
همه دردا و غصه ها یه طرف حرفای بقیه بیشتر آدمو میسوزونه
انشاالله دامنت سبز بشه و به آرزوت برسی 🥺

ناراحت نشو از حرفش ؛
شاید نگرانه تو کم بیاری بخاطر مشکل پسرش؛ بزاری بری
بخاطر اون اینطوری مثال میزنه
مامان ها یکم بی فکر زیاد صحبت میکنن😉
بعدشم‌ وقتی تو پروسه درمان قرار دارید هیچکس خبردار نکنید
اجازه ندید کسی از هیچ چیز زندگیتون مطلع بشه
حتی خانواده خودتون
که نظرم بدن

تلاشتو کن عزیزم مطمئنن ک نتیجه میبینی .

عزیزم قبلش مادرشوهرم میگف بچه بیارین از خوبی هاش میگف...اون سری پسرش گفته بود مشکل دارم مادرش باز گفت مردم ک نمیگن مشکل از پسرمه میگن حتما عروسه نمیتونه بیاره ..با اینکع حامله ام اما هنوز بهشون نگفتیم .

عزیز دلم خدا بزرگه مادرشوهرتم بخاطر پسر خودش میگه ک تو ترکش نکنی اینجوری میگه ک فکر توام درگیر نباشه همه چیو عادی جلوه بده خدا اخرش یروز دامنتتونو سبز مبکنه و چشم انتظاریات ب اخر میرسه نگران نباش و از مادرشوهرتم ناراحت نباش عزیزم

توکلت بخدا باشه از تلاش دست برندار سنی نداری امید بخدا مادر میشی منم ۸ سال چشم انتظار بودم

برامنم همین بود همیشه سعی میکردن بچه رو بی ارزش جلوه بدن الانکه حاملم همش میگن بچه خیلی خوبه خیلی شیرینه زندگی بدون بچه نمیشه میگن ماهمیشه میگفتم یه روز روت فشار میاد میری😐😐😐

سوال های مرتبط

فاطمه فاطمه قصد بارداری
سه سال پیش دردم به بزرگی الانم نبود
حس میکردم روز به روز کمرنگ تر میشه اما
هرروز پررنگ تر از روز قبل...

خیلیاتون میدونین که نازایی ما بخاطر همسرمه و دردی که هیچ درمانی نداره
تموم دکترا گفتن تنها راه نی نی دار شدنمون اسپرم اهدایی یا جنین اهداییه...

سه سال پیش راحت تر پذیرفته بودم و اسپرم اهدایی گرفتیم، با هزار بدبختی آی وی اف کردم اونم دو بار اما منفی شد
آمپول های آی وی اف بدنمو داغون کرد، جوری که ضربان قلبم میرفت تا 105 وبالا...
اما تحمل کردم به امید مثبت شدنم اما نشد خدا نخواست
من 19 تا تخمک داشتم، 8تا جنین
اما الان هیچ جنینی ندارم

شوهرم خیلی داغونه، چون هرکی از بچه اش میگه شوهرم دلش میشکنه، خودش بهم میگه بریم دکتر، میگه دوباره اسپرم اهدایی بگیریم
اما من نمیتونم
چون یه شکی افتاده به جونم که آیا اسپرم اهدایی درسته یا نه، مراجع تقلید میگن وقتی همسرت اسپرم نداره و درمان نداره درسته
اما من نمیدونم و نمیتونمم به راحتی تصمیم بگیرم...

درد نبود بچه و نیش وکنایه های این واون هم بیشتر مارو داغون میکنه

فقط کاش خدا کمکمون کنه که از این مرحله از زندگیمون رها شیم💔🥺
Mahsa Mahsa قصد بارداری
یه پس تو اینستا دیدم
خانومی بچه سوم شو رایمان کرده بود دختر بود
دو تا بچه ی بزرگ‌تر هم دختر بودن
چقدر ناراحت شدم از کامنت ها
کامنت ها اینا بودن:
اخی بازم دختر شد
عه بازم دختر شد که
خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است
بیچاره باباعه
پسر میخواستن بازم دختر شد
و…….
خیلی ناراحت شدم واقعا من جای اون خانم بهم برخورد
اخه ما از کجا میدونیم که اونا واقعا دلشون پسر میخواسته یا نه
والا ما خودمون هم سه تا دختریم
ولی بابام عاشق سه تامونه
یک بار حتی اتفاقی از دهنش پسر نشنیدم
نه از پدرم نه از عمه و مادربزرگم (چون قدیمیا یه خورده از این حرفا میزدن)
والا شوهر عمم از مجردی با بابام دوست بوده میگه بابام مجرد بوده میگفته من پنج تا دختر میخوام
حالا مثلا یکی که ما رو نمیشناسه بگه بابای من ناراحت که پسر نداره
(پدر خودمو به عنوان نمونه مثال میزنم)
اخه ما خانوما چرا نسبت به هم جنس خودمون اینجوریم
واقعا دختر و پسر داشتن انقدر هم فرقی نداره که برای مردم این مدلی کامنت بزاریم
چه پسر باشه چه دختر چه فرقی به زندگی ما داره اخه
ایشالله همه از بچه هاشون خیر ببینن
ولی به نظر من کسی که دل یه مادر و اینجوری بشکونه
خدا یه کاری باهاش در آینده میکنه که ارزو کنه کاش پسرش هم دختر بود و سر به راه……۲