۱۵ پاسخ

دستوررررر

وا چه کاریه کاش بعد این همه تعریف و عکس دستورشم میذاشتی

دستورشم بگو خب

دلم خواست😮‍💨😢

دساورشو بزار

عزیزم من‌به شما یه پیام دادم ممکنه جواب بدی

دستورشو میگی گلم؟

دستورش بگید

دستورش‌ لطفا

عاشقشم خیلی خوشمزه‌تر از کوکوی معمولیه

مگه چجوری درست میش ؟

دستورشم بذار لطفا

دستور.

ترد و خوشعطر و طعم😍🥔🌮

تصویر

دستور پخت لطفا

سوال های مرتبط

مامان آقا مسیحا مامان آقا مسیحا ۳ سالگی
پسرم مرا ببخش به اندازه همه اخم هایی که کردم
، همه لبخند هایی که نزدم
.تو نیامدی که اینها را ببینی
 تو دعوت شدی به دنیایی که قرار بود فقط لبخند و نوازش باشد
 بی هیچ اخم تلخی.
آه پسرم دل کوچک و معصومت که فاصله خنده و گریه را یک نفس میکند
از خستگی چه میداند از تنهایی چه میداند از ترس از غم چه میداند
،قرار نبوده تو بدانی تو ببینی
.پسرم من قرار بود برای تو یک مادر همیشه شاد باشم تا فقط بخندی
 قرار بود شیرین باشم چون تلخی با مذاق کودکانه تو سازگاری ندارد
،قرار بود خسته نشوم و تنهایی را تاب بیاورم
فراموش کنم و از یاد ببرم که فراموش کرده ام تا شیرین بمانم
.قول و قرارهایم یادم رفت دست کم گاهی فراموش کردم.
من شایسته تو نبودم
این روزها مدام به ذهنم میرسد و در ذهنم تکرار میشود پسرم مادر خوبی ندارد.
تمام آرزوی من برای تو یک شادی بی دلیل و بی انتهاست
بزرگ که شوی میفهمی یک شادی بی دلیل و بی انتها یعنی چه.
مادرت را ببخش و یادت باشد من حاضرم جانم را برایت بدهم و این یک لاف بیهوده نیست
این را گفتم تا بدانی تا چه اندازه در دنیای من برایم عزیز و مهم هستی
مسیحای من ، مادرت رو ببخش
مامان بچه‌ک مامان بچه‌ک ۲ سالگی
روز دوم ترک پوشک هم آسون نگذشت. از صبح تا عصر یه بار خطا و یه بار جیش توی پاتی داشتیم و خبری از پی‌پی نبود. واضح بود که بچه داره خودش رو نگه می‌داره و تحت فشاره. عصر به ناچار پوشکش کردم و رفتیم بیرون و شب رو هم با پوشک خوابید.
از اون عجیب‌تر و دردناک‌تر اما تجربه‌ی روز سوم (دیروز) بود. از ساعت هفت صبح تا ۵ بعدازظهر بچه‌ک خودش رو نگه داشت و حاضر نشد جیش یا پی‌پی کنه. به‌ش آب‌پرتقال دادم که عاشقشه اما لب نزد. انگورهایی رو که براش گذاشته بودم از بشقاب برمی‌داشت، برای این‌که طعمش رو حس کنه یه گاز می‌زد و زود تف می‌کرد و از دهنش می‌داد بیرون. واقعا حیرت کرده بودم. انتظار نداشتم بدونه خوردن باعث می‌شه دستشویی‌ش بگیره و بخواد تا این حد پا روی خواسته‌هاش بذاره و خودش رو کنترل کنه. ساعت پنج دیگه از شدت فشاری که روش بود به گریه افتاده بود و منم سریع پوشک رو پاش کردم. جیش و پی‌پی رو توی پوشک کرد و با خیال راحت آب‌پرتقال و انگورهاش رو خورد (ادامه در کامنت)
مامان ایلیا مامان ایلیا ۲ سالگی
پسر اولمو که باردار بودم سونوگرافی غربالگری اول که رفتم عدد ان تی بالا بود اونموقع سر در نمیاوردم خود سونوگرافی هم هگفت وایییی چقد بالاست ۲.۹ بود بعدش آزمایش دادم اونم ریسک بالا زد و رفتم پیش دکتر خودم گفت باید بری مشاوره پیش یه دکتر دیگه ‌خلاصه با استرس فراوان رفتیم پیش دکتر اون گفت دو راه داری اولی ازمایش سلفری که از طریق خون ازمایش میدی دومی آمینوسنتز که آب دور جنینی برمیداریم و به ازمایشگاه میفرستی و ازمایش میشه که بچه سالم هست از نظر ۵ کروموزوم بررسی میشه
و اینم دکتر اولی که دکتر خودم بود گفت اگر سلفری بدی و ازمایش مجدد ریسک داشته باشه با این ازمایش نمیتونی مجوز سقط بگیری حتما باید آمینوسنتز انجام بدی
ما هم واسه اینکه دو تا هزینه نشه برامون و از طرفی هم بشدت میترسیدیم صبر کردیم تا هفته ۱۶ که آمینو سنتز انجام بدیم ولی سلفری همون ۱۲ هفته میشه انجام داد
دکتر سونوگرافی کرد اول ببینه جنین کدوم قسمت بعد سریع آمپول خیلییی بزرگ وارد شکم کرد تقریبا سمت ناف بود و آب دور جنینی بر میداشت و وقتی بچه حرکت میکرد سوزن کمی بیرون میاورد و دوباره وارد میکرد ولی کلن سوزن بیرون نمیاورد فقط در حدی که به جنین نخوره دردش برای من قابل تحمل بود اما تا دو روز کل بدنم خشک بود و اینم بگم سلفری احتمال سقط صفره اما آمینو سنتر یک درصد احتمال سقط داشت
مامان اهورا مامان اهورا ۲ سالگی
سلام خانما خوبین امروز یکی از مامانای باردار 37 هست میخواست زودتر زایمان کنه میگفت خسته شدم بعد من یاد یه خاطره ای از خودم افتادم یادمه منم 37ودو سه روز داشتم رفتیم عروسی پسر عمم بعد اونجا متوجه شدم که منو دختر عموم طبق سنو ان تی تو یک روز تایم زایمانمون بود اون شب 😂😂😂😂دختر عموم بهم گفت دکتر بهش نامه داده برای چهارشنبه همون هفته بره برای سزارین اینقدر ترسیده بودم اونشب انگار یه چیزیو با سرعت بالا کوبیده بودن تو صورتم من همش فکرمیکردم یک ماه دیگه برای زایمان وقت دارم وقتی اون گفت من دارم زایمان میکنم اینقدر خودمو به زایمان نزدیک ندیده بودم اصلا باورم نمیشد تو ماه خودمم😂😂انگار از یه خواب عمیق به بدترین شکل ممکن بیدارم کردن جالبیش اینجا بود خونمو هم تمیز نکرده یعنی یه جورایی هبچ امادگی برای زایمان نداشتم و دقیقا روز سشنبه همون هفته که قرار بود مادرو خواهرم بیان کمکم برای تمیز کردن خونه کیسه ابم پاره شد یعنی چهار روز بعداز اون شب رفتم زایشگاه برای زایمان جالبترش این بود که دختر عموم رو هم همزمان با من اورده بودن زایشگاه اونم دردشو یاد کرده بود 😂😂😂الان که نگاه میکنم میبینم چقدر بیخیال بودم و چقدر بعضی مامانا برنامه ریزی دارن برای زایمانشون اینقدر اومدنش غافلگیرانه بود که من حتی نه موهامو رنگ کردم نه اصلاح کرده بودم نه خونم تمیز بود حتی خرید خونمم نکرده بودم 😂😂😂بیچاره خواهر وشوهرم تا روز بعد که من از زایشگاه مرخص شدم خونمو مثل گل تمیز کرده بودن شوهرمم کل خرید خونرو تنهایی انجام داده بود در کنار کمک هایی که به خواهرم تو تمیزی خونه و جابجایی وسایل داده بود 😂😂😂
مامان آواز مامان آواز ۲ سالگی
3. ادامه خواب شب از تاپیک قبل:

من کلا روی مشکل اشتباهی تمرکز کرده بودم! مدام می‌خواستم که آواز نترسه! مشکلم این نبود که بیدار میشه، مشکلم این بود که می‌ترسه و منو بیدار میکنه. یهو دیدم عه! خب اگر شب اصلا بیدار نشه، نمی‌ترسه و منو بیدار نمی‌کنه دیگه! پس کارهای جدید رو انجام دادم:

خواب بعدازظهرش رو محدود کردم و هروقت می‌خوابید دیگه نهایتا ساعت 4 بیدارش می‌کردم.

عصرها می‌بردمش بیرون و حسابی راه می‌رفتیم که خسته بشه.

همین دو تا کار رو که کردم، شب‌ها خوب می‌خوابید! حتی شب‌هایی پیش میاد که یک بار هم تا صبح بیدار نمی‌شه و من قشنگ 6 ساعت مداوم می‌خوابم.

اخیرا چند تا کار دیگه هم می‌کنم:

شب‌ها پنجره اتاقش رو می‌بندم تا سروصداهای احتمالی بیرون مزاحمش نشن.

براش پنکه روشن می‌کنم، اینجوری نه تنها اتاق خنک میشه و راحت می‌خوابه، بلکه اون صدای پنکه خودش صدای سفید محسوب می‌شه و به خواب راحت بچه کمک می‌کنه.

قبل خواب اندازه دو قاشق گلاب رقیق‌شده بهش میدم. گلاب آرامش‌دهنده است ولی راستش نمی‌دونم دقیق چقدر روی این قضیه تاثیر داره.

چند وقته دیگه شب‌ها بیدار نمیشه، ولی خب مثلا دیشب یک بار بیدار شد. اینجور وقتا سریع میرم تو اتاقش، و تا وقتی خوابش ببره تو اتاق می‌مونم. اینجوری آرامش می‌گیره و راحت می‌خوابه.

خلاصه اینو گفتم اگر بچه شما هم شب‌ها خواب آرومی نداره، شاید براتون مفید باشه. و اینکه دقت کنید آیا روی مشکل درستی تمرکز کردید تا برطرفش کنید؟