۹ پاسخ

اخ من که دارم میمیرم از استرس شنبه تاریخ زایمانمه

من تا قبل اینک جنگ بشه خوشحال بودم حالا ک اینجوری شده وضعیت همش استرس دارم و میترسم دم زایمانم مجبورشدم تهران نمونم و تو شهر غریب گیر کردم تا موقع زایمانم🥹

یه حس ِ ان مانند دکترم نیست بیمارستانی که میرفتم بسته شده به خاطر جنگ فقط اورژانس شده دکترمو پیدا نمیکنم هرجا میرم پذیرشم نمیکنن میگن انقدر باید وایسی تا اورژانسی بشی سزارین هم هستم 🫠🫠

من فقط منتظرم زایمان کنم بغلش کنم بوش کنم

من چهارشنبه میرم برای زایمان،ترس و استرس و دلهره دارم فقط بخاطر شرایط موجود کشور
امیدوارم خدا صدای ما خانومای باردار رو بشنوه واین شرایط زودتر تموم بشه

منم بچه دوممه تا قبل جنگ حال روحیم‌خوب بود ولی الان‌جنگ باعث شد آواره بشم و بیام‌شهرستان و جای شلوغ باشم و.... کلا همه چی قاطی شده

من که دوست دارم زود بگذره این ۳هفته زود دخترمو ببینم چه شکلیه 🙂 از این بار تو شکمم راحت بشم زود

من فقط منتظرم روزا تند تر بگذره بغلش کنم

من خیلی خواب آلو شدم ی حس بدی دارم بلاتکلیفم بخاطر این جریانات دردهای پریودی میاد سراغم

سوال های مرتبط

مامان دلانا❤️ مامان دلانا❤️ ۱ ماهگی
یه حس عجیبی دارم....
یه حس ترس استرس ذوق نگرانی ناراحتی...
این اخرین روزاییه که توی دلمی
حس ترس و استرس دارم از روز زایمان که نکنه مشکلی واسه تو یا خودم پیش بیاد از اتاق عمل میترسم از دردای بعدش از زایمان طبیعی ام وحشت دارم از طولانی بودن روندش و درد شدیدی که ازش شنیدم
حس ذوق دارم که قراره ببینمت بغلت کنم و باهات زندگی کنم حس راحتی دارم که دیگه این روزای سخت داره تموم میشه دیگه سختی هایی که کشیدم داره تموم میشه بدن دردام استرسام تموم میشه از این به بعد دیگه وقتی میخوابم راه میرم میشینم جاییم درد نمیکنه دیگه بدون استرس میتونم کارامو بکنم و برگردم به زندگی عادی...
حس نگرانی دارم از سختیای بچه داری از بی قراری هات از شب نخوابیدنام از مشکلاتی که ممکنه واست پیش بیاد از اینکه نتونم و از پس بچه داری بر نیام از اینکه یه تجربه جدید و عجیب میخوام کسب کنم...
و در اخر حس ناراحتی دارم بخاطر اینکه میدونم خودم قراره دیگه زندگی نکنم دیگه نتونم برم پیش دوستام نتونم هروقت هرجا خواستم با خیال راحت برم نتونم برم بیرون نتونم تفریح کنم و دیگه خونه نشین و پیر بشم....
خلاصه که خیلی حالم یه جوریه این روزا
بماند به یادگار از ۱۴۰۴/۰۲/۳۰