۱۷ پاسخ

عزیزم چند بچه داری همین سه تا؟
خدا حفظشون کنه برات انشاالله 🧿

دنیا اومدیم زندگی کنیم
زندگی مارو کرد 💔💔💔

به به خوشمان آمد
دلمان خونه تمیز و دمنوش خواست😂

این عکس مال صبح بعد گردگیری بود بخودم انرژی دادم

شماهمونی هستی ک گیاه خوار بودین؟؟؟

واقعا تصورشم وحشتناکه سه قلو... خدا کمکتون کنه گلم

نوشجان گل هاتو خراب نمیکنن

ما زندگی نکردیم. خواهر زندگی ما رو کرد

من از تمام چجود درکت میکنم الان ک جنگ شده از خونمون اومدیم بیرون اواره ایم تهران دارن میترکونت فقط میگم کی بسه برم خونم

به به 😍

ماشالاه خدا قوت سه تاشون دخترن

دقییییق میفهمم چی میگی
من که یکی دارم از ساعت چهارشنبه صبح بیدارم تا دوازده و نیم شب همشم دارم دور از جون شما عینهو جناب خر کار میکنم و وقت کم میارم
خسته ام این جنگ کوفتی هم دیگه کم بود که اضافه شد

چه جالب چای هل جنوبی هستین؟؟من چای گس دوس دارم ما شمالی هستیم

۴ تا بچه داری شما

کاش شبانه روز ۳۶ ساعت بود
خخخخ
من‌باز کم میاوردم بتظرم

کجا زندگی میکنی اونور امن؟

خدا قوت بهت

سوال های مرتبط

مامان ۳قلوهام مامان ۳قلوهام ۲ سالگی
سلام از بساط غیبت منو دخترم خیلی حوصله‌ش سر رفته بود
گفتم بیا کمک تا بچها بیدار میشن خودش خوابش میومد ولی نمیرفت بخوابه 😂
چه لذتی داشت حالم رو خوب کررد خورد کردن هویج واسه استنبولی و مرغ بسته بندیش با دخترک طمی مامان
بعدش گفتم من میخوام ظرف بشورم و کارهای دیگم بکنم
برو با گوشی بازی کن یکم با گوشی ور رفت نشد یکساعت من مواد هویج پلو درست کردم بچها بیدار شدن این وسط برق ها رفت
این وسطم شرط ۱۰۰توحید برای چند روز اول محرم داشتم دهنم خشک شد رفتم ی چایی با عطر گلمحمدی گذاشتم دم شه شوهرم بیدار شد با پتی بور خوردیم دختر بزرگم خیلییی بد غذاست و لاغر صبح میان وعده بزور بهش دو لقمه بااچنگال طالبی دادم
الانم داخل مواد هویج پلو زیاد زرشک ریختم بخوره
ددمین باره هویج پلو درست میکنم یبار درست کردم برنجش زیاد بود افتضاح بود
فقط ب خونه بمب زدم نگاه میکنم و دعوای بچها چون جوون برام نمونده بازم بیحال افتادم از گرما و برق نیومده من گرمم میشع سر درد میترکونه منو
حالا اینا بکنار این بچه چرا اینقدر می افته
😂دوباره همون قسمت سرش محکم تر
الان مردم از خنده دوبارهه خونی شد
مامان اردلان مامان اردلان ۲ سالگی
سلام مامانا..میخوام ی چیزایی بگم‌نمیدونم واسه شنا هم همینطوره یا فقط من این مشکل رو دارم..تقریبا ساعت ۸ صبح هرروز بیدار میشم مسرمم همون موقع بیدارمیشه صبحونه میخوریم بعدش مشغول کارای خونه میشم درست کردن ناهار..هر روز شوهرم ساعت ۱میاد خونه واسه ناهار.تا ۲.بعرش نزدیک ساعت ۳ پسرم میخوابه بعد ک اون خوابید یکم دراز میکشم بعدش دوباره مشغول درست کردن غذا و دوباره کارای خونه جم کردن لباس و دستمال کشیدن یا غیره میشم.بعدازطهر نزدیک ۶ هوا ک خنک بشه پسرمو میبرم پارک تا ۷ونیم دوباره میایم خونه سفره اینارو آماده میکنم واسه شام.بعد شام چایی و میوه یا هر چیزی تا ساعت ده و نیم شام اصلی پسرم رو بدم ..‌و دوباره شستن ظرف وووووو. تقربیا ساعت ۱۱ونیم پسرم مثلا خوابش میگیره ولی از دوازده هم میگذره بعدش ب خواب میره..‌این روال هر روز منه ..یعنی خداشاهده از ساعت ده شب ب بعد دیگه ناس رو پا وایسادن یا حتی حرف زدن هم ندارم...من کارام زیاده یا همتون همینطوری هستید؟ بخدا اصلا حوصله ای واسه خودم ندارم یعنی شب ک میشه ب کارای صبحم فکر میکنم ک چیکار کردم تا الان و انقد خسته میشم از شدت خستگی بیهوش میشم...توروخدا فاز نصیحت برندارید فقط میخوام بدونم‌دغدغه ی شما ها هم همینطوره منظورم انقد خسته میشید..؟ 🥹🥹😔