۲۲ پاسخ

ای جانم
چ چشم و ابروهای قشنگی
ماشاالله
خدا حفظش کنه

لاحول و لاقوه الا بالله ،،،ای خداااا. چطور میشه با بودنت انگیزه نداشت،ماااه

عزیزم درخواست دادم

عزیزم درخواستمو قبول کن😍

اییی جونممم

ماشالله مثه عروسکه باهاش لج نکن😃

والا منم دخترم کوچیک بود هزارجورمحبت کردم وآرزو داشتم بزرگ بشه همدم ومونس تنهاییام بشه وحتی خیلی از تلخی های زتدگی رو فقط به خاطراو تحمل کردم الان که ۱۱سالشه صبح تاشب باهم دعوا داریم دست روم بلندمیکنه وهزارجورفحش میده. بچه بی وفاست

خداحفظش کنه عزیز دلم دقیقل منم داشتم الان ب همین موضوع فکر میکردم🥲
داماد نمیخوایید احتمالا....؟🙃🥺

ماشاءالله خدا حفظش کنه

ماشالله
اسمش برازنده شهد

جا داره بگم فتبارک الله احسن الخالقین

ماشاالله

خدا برات حفظش کنه عزیزممم🥲 بغضی شدم 🥹

ماشاءالله تبارک الرحمن 😘💋

هزارماشالله به گل دخترمون خدا حفظتون کنه واسه هم و روز عروسیش رو ببینید

ماشالله چه مژه هایی شبیه خودته یاباباش....میشه عکس کامل دخترتوبفرستی

مژه هاشوووووووو خدااااا

ماشالله از چشم بد دور باشه انشالله
مثل فرشته ها زیباست😍😍

خدا نگهداره .مثه پسر من یه عالمه مژه داره

درخواست دوستی میدین

چ دختریی ماشالله 😍😍😍😍نگه داره برات

نمی‌دونم باید گریه کنم یا بخندم
پسرم همین الان گفت بخدا میگم‌تو رو بکشه

سوال های مرتبط

مامان دانیال مامان دانیال ۲ سالگی
مامان ❤BARBOD❤ مامان ❤BARBOD❤ ۲ سالگی
برای پسرم نامه ای نوشتم.برای باربدِ نازنینم، چراغ خاموش‌نشده‌ی دل مامان

پسرم... 
شاید وقتی این حرف‌ها رو می‌خونی، دنیا برات شکل دیگه‌ای پیدا کرده باشه. شاید صدای بغض‌هام رو فراموش کرده باشی، یا بدونی که خیلی از شب‌هام با صدای خوابیدن تو آروم می‌شد… نه با آرامش، بلکه با مقاومت.

باربد جان، 
مامان‌ت زخمیه، از قصه‌ای که خیلی زود بهم خورد. از مردی که قول داد پناهم باشه، ولی رفت… 
اما تو بدون: با همه‌ی دلِ شکسته‌م، کنارتم. 
با همه‌ی تنهایی، تویی که دستمو محکم گرفتی، حتی وقتی نفهمیدی دست‌هام از درون می‌لرزه.

می‌خوام مرد شدن‌تو ببینم، نه با قهر، نه با خشم. 
می‌خوام یاد بگیری که "مرد بودن" فقط صدا و شونه نیست—صداقته، وفاداریه، پشتیبانیه. 
و من، با اینکه تنها موندم، 
با اینکه گاهی کم میارم، 
قول می‌دم همیشه باشم… با نگاهی که پشتتو می‌گیره، حتی وقتی دنیا پشت می‌کنه.

من نه فقط مادرت، 
بلکه قوی‌ترین دوستت خواهم بود. 
کسی که از دل اشکاش، لبخند ساخت فقط برای تو.

پسرم، تو نوری هستی که باهاش زندگی رو دوباره دیدم. 
تو سهم پاکی هستی از روزایی که فکر می‌کردم تموم شدن.

بیا با هم بزرگ شیم، 
تو بشی مردی که بهش افتخار می‌کنم، 
و من بشم مادری که بدون تکیه‌گاه، 
اما با امید، 
تو رو ساخت.
مامان آقا مسیحا مامان آقا مسیحا ۳ سالگی
پسرم مرا ببخش به اندازه همه اخم هایی که کردم
، همه لبخند هایی که نزدم
.تو نیامدی که اینها را ببینی
 تو دعوت شدی به دنیایی که قرار بود فقط لبخند و نوازش باشد
 بی هیچ اخم تلخی.
آه پسرم دل کوچک و معصومت که فاصله خنده و گریه را یک نفس میکند
از خستگی چه میداند از تنهایی چه میداند از ترس از غم چه میداند
،قرار نبوده تو بدانی تو ببینی
.پسرم من قرار بود برای تو یک مادر همیشه شاد باشم تا فقط بخندی
 قرار بود شیرین باشم چون تلخی با مذاق کودکانه تو سازگاری ندارد
،قرار بود خسته نشوم و تنهایی را تاب بیاورم
فراموش کنم و از یاد ببرم که فراموش کرده ام تا شیرین بمانم
.قول و قرارهایم یادم رفت دست کم گاهی فراموش کردم.
من شایسته تو نبودم
این روزها مدام به ذهنم میرسد و در ذهنم تکرار میشود پسرم مادر خوبی ندارد.
تمام آرزوی من برای تو یک شادی بی دلیل و بی انتهاست
بزرگ که شوی میفهمی یک شادی بی دلیل و بی انتها یعنی چه.
مادرت را ببخش و یادت باشد من حاضرم جانم را برایت بدهم و این یک لاف بیهوده نیست
این را گفتم تا بدانی تا چه اندازه در دنیای من برایم عزیز و مهم هستی
مسیحای من ، مادرت رو ببخش