خب آمدم بگمم😁 من هفته پیش چهارشنبه درد انقباض داشتم اما ب صورت خفیف... ک دکترم شیاف و آمپول داد بهم بعد دوباره چند شب پیش داشتم اما با شیاف اوکی شد و بیمارستان نیومدم...بعد تا امروز ک من سونو وزن داشتم رفتم سونو دکتر اونجا سونوم کرد گفت آب دور بچه هیلی‌کمه ۶ونیم بود و وزنش هم همینطور دیگه منم نگران شدم آمدم بیمارستان ک ب دکترم بگن ببینم چیکار کنم دکترم دستور داد بستری بشم و سرم بزنن که آب دور بچم زیاد بشه خلاصه بستری شدم
بقیه شو زیر میزارم جا نمیشه

بعد با اون اپولا تا ۲ دوز تزریق شد بهم ولی دردام ب جا کم شدن بیشتر میشد 😬😬
دردامم بچه خودشو سفت میکرد و گودی کمرم درد میگرف و ول می‌کرد خلاصه بهشون گفتم و دکتر آمد دوباره معاینه کرد ک کلی زار زدم انقد ک خدامیدکنه واقعا سخت بود برام گفت ۲ سانت شده آماده کنین بره سزارین آخه تو نیم ساعت از ۱ ساعت شدم ۲ پیشرفتم خیلی زیاد بود🥲.
بعده‌کلی گریه آروم شدم و گفتن بیا رو دلیچر بریم رفتم و پشت در خانواده‌مو دیدم اونام زار میزدن باز من بدتر دیگه رفتم تو اتاق عمل و گفتن بشین سرت پایین باشع و شل بگیر ک اون آمپول و زدن تو کمرم و واقعا درد نداشت ...
دیگه سریع درازم کشوندن پاهام شروع شد ب داغ شدن و اینا دستامو بستن جلو مو بستن و بتادین زدن و یه چیز کوچیکی حس میکردم ولی درد نداشت بی درد بود

رفته رفته دردام شدید تر شد و دکتر آمد بالا سرم و آمپول ریه رو زدن و دستور داد با یه‌مایعی ک تو سرم زدن اونم چند دوز داشت... با‌اون مایع گفتن اگر جلو انقباض و گرفت ک خوبه اگر نگرفت و دردات بیشتر شد باید سزارین بشی بچمم بریچ بود خلاصه معاینه هم منو کرد ۱ سانت بودم و چقدر سر اون معاینه من درد کشیدم بعدش سوند هم وصل کردن ک اونم برا من خیلی درد داشت.

بعد بهم‌گفتن الان یکم حس کشش میکنی نگران نباش یهو سبک شدم و صدای دختر نازم و شنیدم🥹🥹🥹🫶
بردنش رو تخت اون ور گفتم توروخدا بدین ببینمش ققط دستاشو میدیم گفتن باشه بزار میدیم ببینی اما پرستار احمق بردش و من ندیدمش🥺
بعد از تیم اتاق عمل بگم خیلی خوب بودن همه باهام‌کلی شوخی کردن مسخره بازی میکردن باهام😁 دیگه از یه جایی داشتم میدیم ک دارن بخیه میزنن منو تموم شد و آوردند ریکاوری ساعت ۱۲ شب آمدم ریکاوری
و خداروشکر بعد ۲۰ دق رفتم بخش و شوهرم و خانواده رو دیدم شوهرم رفته بود بچه رو دیده بود اما بقیه نزاشتن چون تو دستگاهه و آن‌ای سیو. همسرم میگه کپ خودت بود ولی چشامش سبز تیله ای 🥹🥹 همسرم کلی ذوق داشت میگه وقتی رفتم بچه گریه میکرد تا بهش گفتم دختر بابا تا صدامو شنید آروم و ساکت شد 🥺😍 من غش کردم ....
خلاصه م هنوز بچم و ندیدم و هنوز هیچ حسی ندارم و تو شُکم و باور نکردم هنوز همچی یهویی شد اخه من حتی ساکم و اماده‌نکرده بودم🥹😁

من فقط آمده بود سرم بزنم ک یهو زایمان کردم
از اون ورم 🥺🥺بغض برا شگمی‌ک یهو خالی شد و دیگه هیچ حرکتی رو حس نمیکنم
دردامم بخوام بگم هنوز یکم بی حسم داره اثرات بی حسه میره کم کم دور شکمم و دور بخیه ها خیلی خارش دارم فعلا مورفین زدن و درد ندارم خداکنه درد بدی نگیره منو 😮‍💨😮‍💨
تا ۶ صب هم هیچی نمیتونم بخورم

بعد سرم و زدن و شروع‌کردن آزمایش گرفتن و اینا آن.اس تی رو هم وصل کردن ک من یهو حس کردم گودی کمرم هی درد میگیره و ول میکنه ک پرستار آمد گفت تو ک انقباض داری😰😰

به سلامتی
انشالله خوش قدم باشه براتون
انشالله هر چه سریع تر هم خودت هم نی نی نازت مرخص بشین گلم.

باقیش چی شد ؟ فکنم رفت سزارین 😅

عزیزم تازه الان تاپیک دیدم
مبارکه عزیز دلم ،قدمش پر از خیر و برکت باشه براتون ،😍
بسلامتی دوتا تون مرخص بشین😘💞 و زودی دختر نازتو بغل بگیری

❤️🥺نینی امدددددد دعا کن زودتر برا منم بگذره نینیم ماه نه ببینم

اقااا منم عکسشو ببینم 😁😁😁😁توروخدا

😍😍😍ایجان مبارک باشه

سلام عزیزم تبریک میگم بابت به دنیا اومدن دختر کوچولوت 😍 ان شالله هر دو تون با سلامتی برید خونه

مبارکهههه عزیزم جوجه عجله داشته دیدی عکسشو؟

وای عزیزم مبارکه 😍❤انشالله ب سلامتی مرخص بشین هر دوتاتون

چه حسی داری الان عکسشو ک دیدی چه احساسی داری
جدی الان یعنی منم پسرم کاملع؟باورم نمیشه الان به نوزاد تو دلمه ک دستو پا سرو چشمو بینی لب داره🥹😁هنوز اندازه لوبیا میبینمش هی میگم واقعا یعنی الان یه بچه تو شکممه

بسلامتی گلم مبارکت باش😍ان شاءالله هرچه زودترنی نی کوچولوت بیادبغلت❤️🥰

عزیزممم موبارکه😍بچه منو هم نیوردن پیشم بی تربیتا😂

مبارک باشه 😄😄چقدر خوشحال شدم . بسلامتی عزیزم مرخص بشی

مبارکه عزیزم قدمش پراز خیر
حتما بگو برات ازش عکس بگیرن 🥹
کاش نشونت میدادن دخترتو ولی ناراحت نشو میری میبینیش بغلش می‌کنی با هم میرین خونه

بسلامتی مبارک باشه عزیزم کدوم بیمارستان رفتی

خب خداروشکر ک سالم هستید نی نی هم چن روز دستگاه باشه اوک میشه مبارک عزیزم خداپشت و پناهتون باشع همیشه

عزیزم نینی عجله داشته بیاد مامان خوشگلشو ببینه😍😍

بقیش؟؟؟