۱۳ پاسخ

سلام عزیزم من باردارم ولی این داستان که تعریف کردی اصلا نترسیدم چون وجود دارن اون چیزی که بهشون فکر میکنی اونا هم مثل همه ی ما زندگی میکنن ممکن کنار ما زندگی میکنن و ما نمیبینم ترس نداره فقط خدا کنه خوب باشن بدجنس نباشن در طول روز قرآن بزار تو خونه با صدای بلند بخونه اذان بزار صلوات هی بفرست پاکی و نجسی هم رعایت کن

دیشب موقعی که بچه ها رو خوابوندم صدای جیغ زن اول و جیغ های زن های دیگه رو شنیدم خیلی بودن هیچ وقت آدم توهمی نبودم و نیستم هیچ دارویی هم استفاده نمیکنم
اما اونقدر صدا واضح بود به خدا فکر کردم بیرون موشکی چیزی زدن از طرف پنجره آشپزخونه میومد تا رفتم نزدیک صدا قطع شد ولی ازدیشب فکرم درگیره
بچه ها تو صفحه اصلی بزنین برام پاسخ هاتونو نمیتونم باز کنم همین جا تو صفحه اصلی بزنین

من تازه باردار بودم خونه کشی کردم توخونه ای که چندسال خالی بود شب اول اونجا بود حس کردم یکی اذیتم میکنه ازترس افتادم خونریزی مخصوصا شبا شوهرم هفته ی بارمیومدخونه ۴ سال تواون خونه عذاب کشیدم هم خودم هم دخترم ...توحیاط خونه همیشه گربه سیاه بود دخترم وقتی اونارو میدی بیقرار میشد شب تاصبح گریه میکرد خیلی سخته خداکنه دیگ برات تکرار نشه

نترس تنها نیستی 😄من بعضی شبا قبل جنگ اینجوری میشم صدای همهمه و خنده و حرف زدن زن وبچهارو میشنوم انگار تواپارتمان یکی مهمونی داده باشه میرم در بازمیکنم میبینم سکوت همه خوابن

ما خونمون ویلاییه یک طبقه بعد شبا می‌شنوم که دارن رو پشت بوم انگار راه میره کسی گروب گروب صدا میاد بعد دیوارای خونه هم گاهی صدا میده انکار مثل زلزله تک تک صدا میاد انگار دیوار تکون میخوره و آجر ها صدا میدن

منم یبار دیدم یکیشو ب هرکی گفتم گفتن چلم....قشنگ انگار برگشتم ی مرد بزرگ ک زول زده بود و ب حالت زانو نشسته بود...شوهر اشغالمم گفتم بریم گفت خیالاتی هسی

از ما بهترون بودن لابد🙄

منم خیلی وقتا صدای جیغی رو میشنوم که کسی نمیشنوه دیگه برام عادی شده

منم شب سال تحویل از دوور صدای شیون زن ها شنیدم.انگار که کسی مرده باشه.ولی چون دور بودن گفتم حتما از کوچه های بغلی کسی مرده.
انقد میترسم نصفه شب بیدار باشم. آدم ممکنه چیزایی ببینه و بشنوه که مربوط به عالم و موجودات دیگه باشه....

من که ترسیدم 😥
بعدش دیگه صدا نیومد باز ؟

وای یعنی چی شده آدم‌کنجکاو میشه

زن اول کیه؟؟

اگه آشپزخونت پنجره داره صدا از بیرون بود دیگه

سوال های مرتبط