۹ پاسخ

به نظر من اصلا ناخواسته نبوده قشنگم🥹مطمئن باش خدا خواسته که شده.
درسته خیلی سخته خیلللللی ها من حتی تصورشم برام سخته.
اما الان شده برات قوی بمون 🫂

عزیزم خدا بهت کمک کنه و بتونی خیلی خوب از پس هردوتاشون بر بیای همیشه شاکر خدا باش خیلی ها آرزو دارن مادربشن

ناخواسته نه عزیزم ، این فرشته ها خدا خواسته هستن 😍

دختر من هم چهارماهه بود فهمیدم باردارم افسردگی گرفتم از حرفای مردم و تیکع پروندناشون عین نه ماهش زجر کشیدم ولی الان اونقدررر شکر میکنم بابت وجوذشون انگار دوقلوان دیگع سخت هست ولی خب وقتی بشینه بچه دیگه سختیا کمتر میشن باهم بازی میکنن

الهی در پناه امن خدا باشن
خدا کمکت میکنه قشنگم❤️❤️

مثل منی
شاید اگه دوتا آدم باشعور کنار آدم باشن و مثل آدم صحبت کنند حال آدم بهتر بشه.با طرف سلام علیک دور خانوادم دارن اونوقت منو امشب دیده میگه شنیدم بازم خسته نباشی!مرد گنده!!!!آخه به تو چه !؟یا دوستام که بچه دار نمیشن یا سخت بچه دار شدن میگن وای بیچاره امیر ماهان اونورتر می‌خوابیدی!بجای همشون شوهرم و مامانم و مادر شوهرم ذوق دارن مخصوصا شوهرم میگه همش باهم میگذره نامه باز بچه می‌خواستیم حکمت خداست انقد راحت شده،اما هی حرف های بقیه تپیذهن آدم مرور میشه انگار گناه کردیم یااونا قراره خرجمونو بدن یا بیان کمک ما.من م از این ب بعد هرمی بیشعوری کرد جواب میدم تااینجاشم من جلو شوهرمو گرفتم نر...نه به بقیه.واقعا از من می‌شنوه شوهرم میگه یعنی وی نمی‌فهمم چرا بقیه اجازه میدن به خودشون بجز تبریک چیزی بگن !من باشم جوابی میدم جای دیگه طرف حدشو بدونه،درستم میگه بخدا همسرم راضی گور بابا ناراضی

هدیه ی خداست،جفتشون زنده باشن❤️

انشالله هرچی خیر برات اتفاق بیفته،جنسیتش معلوم نشده؟

چندتا بچه داری این چندمیه

سوال های مرتبط

مامان ویهان مامان ویهان ۱۰ ماهگی
یه موضوعی هست شاید خنده دار باشه ولی معضل شده واسم😅
ویهان نوزاد که بود خیلی بد شیر میخورد میگفتن از رفلاکس پنهانه ولی کاریش نمیشد کرد چون داشت وزن می‌گرفت دکترا دارو‌ نمیدادن
اینجوری شیر میخورد که هی به ذره مک میزد میکشید دوباره می‌گرفت دوباره یه ذره میخورد میکشید هم خیلی پر تکاپو بود کلی عرق میکرد خسته میشد هم کم شیر میخورد مامانم هی بهم میگفت بچه اینجوری می‌کنه که سینتو عوض کنی اون یکیو بهش بدی این یا زیاد میاد یا غلیظ میاد که نمیتونه بخوره اونو بده، خلاصه سرتون درد نیارم منم اینقدر این سینه اون سینه کردم که الآنم که بزرگ شده این عادت از سرش نیفتاده و میگه باید دوتاش بیرون باشه هی یکم از این میخوره یکم از اون، جایی باشم که مکافات دارم حتی توی خونه هم چون درازکش شیر میخوره می‌خوابه خستم می‌کنه خیلیییییی، این وسطا یه عادت بد دیگم پیدا کرده وقتی از یکی میخوره اون یکیو جوری با دوتا انگشتش میپیچونه که اشکم درمیاد ولی نباید جیک بزنم چون یه اوف هم بگم چشاشو باز می‌کنه میزنه زیر گریه😐 نمی‌دونم چجوری از سرش بندازم واقعا با یکی نمی‌خوابه گریه می‌کنه که اون یکی هم دربیار ، هی میگم بزرگ بشه بهتر میشه ولی واقعا داره شدیدتر میشه 😮‍💨