۱۵ پاسخ

طبیعیه

لجباز شده هرچی میگه باید بگیم چشم

خیلی لجباز شده سدید همش میگ منو ببر بیرون روزی سه بار میبرمش انگار بهش نمیچسبع باید بیشتر باشه دیگ خسته میشم شوهرم میبرتش

دقیقا پسر منم همینه.. بچه هارو میزنه. چیزی دستش پرت میدم ی سره برا همه چی صداش در میاد😪

برای سن شونه عزیزم پسر منم همینطوری شده بود الان یک نشانه هایی از خوش اخلاقی گاهی اوقات رؤیت میشه توش 😂

میدونی سنشون حساسه همچیو دوس داره تست کنه به همه چی دست بزنه بهونه میگیره میزنه پرتاب میکنه هنوز چون نمیفهمه خیلی چیزارو یعنی بعد کافیه یه چیزی بشنوه یا ببینه سریع همون کارو همون حرفو تکرار میکنه من داداشم بهش گفته بود تُف کن از اون روز به بعد یکسرع تف میکنه😐
یا داشته باهم بازی میکردن اینم کنارشون بوده به هم میگن مرگ اینم یاد گرفته از دیروز میگه مرگ بعد من ازش پرسبدم کی اینو گفته مامان میگه دایی😐😐
اینقدر از دیروز ناراحتم حد نداره میترسم از فردا روزی که هر حرفی رو یاد بگیره یعنی من دق میکنم 🤦🏻‍♀️
واقعا مادر بودن خیلی سخته تزبیت یه بچه خیلی سخته ولی خب باید از پسش بربیاییم دگ

چقدهم درد🤕

ببین همممهههه ی بچه ها دختر و پسر تو این سن این شکلی ان😭😭😭🥺🥺

پسر منم خیلی لوس شده تمام من دندون میکنه جیغ جیغو شده

عزیزم درخواست دوستی دادم

لجباز . حرف گوش نکن. کار خودشو میکنه. تازه عصبانی میشم بهم اخم میکنه و میره شکایت پیش بقیه.
بعضی وقتا خیلی رو اعصابمه اینقد لج میکنه منم دیگه نمیکشم سرش داد و بیداد میکنم، نگام میکنه کار خودشو میکنه

اقتضاع سنشونه دورانش بگذره بهتر میشن پیر منم همینه

پسر منم همینه همه رو میزنع بعدش می‌خنده هر چی میگم نکن گوش نمی‌ده تلویزیون رو دست میزنم میخواد بندازه خیلی شیطونه کلید و پریز دست می‌کنه همه چیو دست می‌کنه چنگ می‌کشه گاز میگیره البته برای دفاع از خودش

طبیعیه همه این رفتارا

پسرمن خییییییلی شلوغ شده وسیله پرت میکنه ولی مواینانمیکشه عصبی میشه

سوال های مرتبط

مامان جوجه مامان جوجه ۱ سالگی
مامان بابای من به گفته خودشون خیلی بچمو دوس دارم ولی فک نمیکردم بیشتر از بچه شون
کارایی که من میگم به بچم نکن اونا میگن بکن عیب نداره
چیزایی که من میگم‌نخور میگن بخور
وقت غذا کافیه یه کلمه عصبی بشم به بچم فوری قهر میکنن که تو لج مارو از بچه درمیاری
با کارتون غذا میدم مسخره میکنن با من گریه که میکنه میگن میش ما اصلا اینجوری نمیکردا
ظهری دخترم هی غذا رو تف میکرد منم از سر کار اومدم گرمازده بودم بهو بلند صداش کردم مامانم قهر کرد که تو داری مارو اذیت میکنی با من لج کردی که بچه رو صدا میکنی اونجوری
من وقتی مثلا به بچم میخوام یه چیز یاد بدم مثلا بخوام یاد بدم با گریه به خواسته ش نرسه بدتر همونجیزو میدن بهش و میگنتو نمیفهمی
واقعا دیگه ظهری کلافه شدم گفتم من ندیدم بخاطر نوه به دختر تیکه بار کنن یا اشک دخترو دربیارن
خواستم برم پیاده قدم بزنم ترسیدم از اوضاع
خونه خودمونم نزدیکه پدافنده
بهم میگه تو میبینی من اینو دوس دارم دعواش میکنی که بسوزم
دلم شکست با این حرفش واقعا🥺🥺🥺🥺
واقعا حس بیچاره هارو دارم حس میکنم تربیت بچم از دستم خارج شده و اونارو به من و باباش ترجیح میده😔😔😔😔