۲۰ پاسخ

بفهمه شوهرت خییلییی بد میشه ها کاش نمیرفتی

یعنی هیجا دیگه نبود بری
وای من تاحالا پیش مرد نرفتم

دکترایی که مرد هستن دستیارشون که خانم هست انجام میده
من چند بار دیدم اینطور بوده

ی خانم برات میزاره داخل
آقا نگاه نمیکنه فقط اونو تکون میده و مانیتور نگاه میکنه

سونوگرافی تو ببینه اسم دکتر هست توش ، چکار میخای کنی اونوقت
خب یجا دیگ می‌رفتی

عزیزم یه پارچه میدن روی پات اپراتور خانم انجامش میده دکتر فقط مانیتور نگاه میکنه

عزیزم دستیار دکتر میزاره بعد دکتر اصلا نگاه نمکنه فکر کنم یه چیزی حالت پرده هم میکشن

فرناز چخبر خودش سونو‌کرد،؟ وای منم خیلیییی حس بدی داشتم سر دخترم میرفتم سونو انی تی. و اینا😫😂

حالا من که نوبت گرفته بودم اورژانسی.. اون هم مرد بود... هی میگفتم نرم داخل مطب.
شوهرم میگفت این مسخره بازی ها چیه.... برو دیگه..... 🤣🤣🤣

من باردار بودم واژینال برام نوشت دستیار خانم دستگاه رو برام گذاشت و پرده کشید روم آقاهه فقط تکون داد

دست یارش میاد

نه بابا نگران نباش من ۲ باری سر بارداریم رفتم دکترم آقا بود و دستیارش ک خانم بود اومد گذاشت داخل تکون میداد اقاعع هم از رو مانیتور میدید

عزیزم اشکال نداره اون آقا اصلا نگاه نمیکنه دستیار خانومش برات میزاره

خانم همه کارا میکنه برق خاموش میکنن یه ملافه سفید میندازن روت

نگاه نمیکنه دستیارش دستگاهو میزاره نگران نباش ولی خب دیگ ب شوهرتم نگو ک اقا بود

دکتر منم برای سونوگرافی مرد بود ولی برای واژینال خانم انجام می‌داد بعد دکتر میگرفت پشت مانیتور همین

ایشالا خیره
خبر بده از حال خودت

نگاه ب سونوت کنه میفهمه خب

مهر سونوگرافیتو چک نکنه

اصلا نگاه نمیکنه خب دروغ نمیگفتی

سوال های مرتبط

مامان برکه مامان برکه ۱ سالگی
اصلاحیه تاپیک قبلی بزرگترین چالش برام گرفتن پستونک برکه بود
چهارمین روزه پستونک نمیخوره
و بازم خدارو شکر میکنم که کمکم کرد مثه شیر شبش که حدود یکسالگی قطعش کردم
از تجربه‌ام بگم برکه کل شبانه روز باید پستونکش رو دهنش بود به عروسک و پستونک بدجور وابسته. شنبه صبح از خواب بیدار شد صبحونه خورد بعدش پستونک گذاشت رو دهانش.بهش گفتم برکه ممه خوب نیست دیگه اخ شده گفت نه گریه کرد .گرفتم یکم نمک روش ریختم بدون اینکه برکه ببینه .گفت وااا اوووو گفتم دیدی برکه چقدر بد شده اه اه .یه لحظه به زبونش زد بدش اومد گذاشتم رو میز .هی نگاه می‌کرد. بعد گفتم ممه دیگه خوب نیست فقط نی نی عروسک خوبه . گفت نه آبه یعنی آب بزن تمیز کن زیر شیر آب،الکی گرفتم زیر آب گفتم تمیز نمیشه .روز اول جلوی چشمش بود کاملا ولی اصلا دست نمیزد فقط چندبار گفت ممه . حواسشو پرت میکردم .فردایی برداشتم از جلوی چشمش بیدار شد رفت سمت میز نیست گریه کرد دوباره گذاشتم سرجاش گفتم تلخ گفت تلخ. گفتم حواسشو پرت کنم بعد دوباره قایم کنم. بردم بیرونش بهش بستنی دادم و یکبار هم اسم پستونک نیاورد و من خوشحالترینم . اخرشب باز گفت کجاست گفتم ممه دیگه تلخ بود انداختم اشغالی برد خداروشکر قبول کرد .الان یکی دوبار شاید بگه اونم میگم مامان تلخه میگه تلخ تلخ میخنده
و موقع خواب دیگه کلا فراموشش کرده. همیشه فک میکردم برکه تا چندسالگی پستونک باید بخوره از بس وابسته .حتی تو دستشویی هم باید میاورد .فک نمیکردم بانمک به این راحتی فراموش شه 🤭🤭🤭
خلاصه اینم تجربه من برای گرفتن پستونک که برام کابوس شده بود
ادامه پایین
مامان برکه مامان برکه ۱ سالگی
بزرگترین چالش برام گرفتن پستونک برکه بود 😢
سومین شبه پستونک نمیخوره🤩
و بازم خدارو شکر میکنم که کمکم کرد مثه شیر شبش که حدود یکسالگی قطعش کردم
از تجربه‌ام بگم برکه کل شبانه روز باید پستونکش رو دهنش بود به عروسک و پستونک بدجور وابسته. شنبه صبح از خواب بیدار شد صبحونه خورد بعدش پستونک گذاشت رو دهانش.بهش گفتم برکه ممه خوب نیست دیگه اخ شده گفت نه گریه کرد .گرفتم یکم نمک روش ریختم بدون اینکه برکه ببینه .گفت وااا اوووو گفتم دیدی برکه چقدر بد شده اه اه .یه لحظه به زبونش زد بدش اومد گذاشتم رو میز .هی نگاه می‌کرد. بعد گفتم ممه دیگه خوب نیست فقط نی نی عروسک خوبه . گفت نه آبه یعنی آب بزن تمیز کن زیر شیر آب،الکی گرفتم زیر آب گفتم تمیز نمیشه .روز اول جلوی چشمش بود کاملا ولی اصلا دست نمیزد فقط چندبار گفت ممه . حواسشو پرت میکردم .فردایی برداشتم از جلوی چشمش بیدار شد رفت سمت میز نیست گریه کرد دوباره گذاشتم سرجاش گفتم تلخ گفت تلخ. گفتم حواسشو پرت کنم بعد دوباره قایم کنم. بردم بیرونش بهش بستنی دادم و یکبار هم اسم پستونک نیاورد و من خوشحالترینم . اخرشب باز گفت کجاست گفتم ممه دیگه تلخ بود انداختم اشغالی برد خداروشکر قبول کرد .الان یکی دوبار شاید بگه اونم میگم مامان تلخه میگه تلخ تلخ میخنده
و موقع خواب دیگه کلا فراموشش کرده. همیشه فک میکردم برکه تا چندسالگی پستونک باید بخوره از بس وابسته .حتی تو دستشویی هم باید میاورد .فک نمیکردم بانمک به این راحتی فراموش شه 🤭🤭🤭
خلاصه اینم تجربه من برای گرفتن پستونک که برام کابوس شده بود
۱۹ماهگی
تاریخ ۲۰ اردیبهشت
لایک کنید بیاد بالا مامانا ببینن🥰🥰