من اصلا هیچ حس بدی نداشتم منظورم افسردگی و اینجور چیزاس با اینکه بعد زایمان هم روزای خوبی نداشتم تو جنگ و دعوا بودم
من فقط گاهی در حد ده دقه در روز شاید حس افسردگی بهم دست میداد که اینم بهتر شده
و هنووووز بهترم میشه
بنظرم بیشتر به شرایط بستگی داره
اینسری برای من برعکسه شوهرم افسردگی گرفته🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
ای بابا همه اینا میگذره،من با ی مادذسوهر فیس فیسو شوهر راننده که هیچوقت نیس الان باید خودکشی میکردم اقلا به خودت حس بد راه نده همه این روزا میگذرن سیاهیش میمونه به رو ذغال
من فقط حس میکنم خستم
منکه بیرون نمیتونم نگاه کنم چشام بدردمیاد از بس نور ندیدم
حس ترس.حس نخواستن اون بچه.از یطرفم تمام افکارم بهم ریخته بود.هرچی تودلمبود با لبخند جواب داده بودم یهو هجوم اورده بود تومغزم.مثل منزوی ها فقط به یه گوشه نگاه میکردم.با صدای گریع بچه عصبی میشدم.باهبچکس حرف نمیزدم.از یطرفم اونایی که ی جاهایی با حرف یاهرچی اذیتم کرده بودن وقتی میومدن دیدن بچه اجازه نمیدادم به بچه دست بزنن حرص میخوردم که برای چی اومدن..بعدش مشخص شد که بنده افسردگی بعد زایمان گرفتم و تا همین الانم ادامه داره واصلا نفهمیدم دخترم چجوری بزرگ شد و هیچ لذتی نبردم
منم اصلا حالم خوب نیست بچم گریه میکنه منم گریه میکنم
منکه داغونم افسردگی شدید گرفتم خدا خودش کمکمون کنه
منم اینطور شدم از همه چی بدم میومد نگاه به بچه میکردم میگفتم چرا به دنیا آوردمش😆 الان همه چی خوب شده خدا شکر
دائم دوست داشتم گریه کنم، حس میکردم مادر خوبی برای بچم نیستم ، با خودم میگفتم کاش بچه دار نشده بودم، به دوستام که بچه نداشتن حسودی میکردم ( خدا ببخشه منو ) بخاطر شرایطه ، کم کم عادت میکنی، منم نگران بودم فکر میکردم فقط خودمم که این حس رو دارم ولی کلی پرسیدم و فهمیدم این شرایط برای همه ی ماماناس ، فقط سعی کن تنها نباشی
منم همینجور بودم عزیزم زمان بگذره درست میشه خودتو سرگرم کن من نی نیم ک گریه میکرد منم باهاش گریه میکردم الا بهترشدم
من که باهرچیزی گریم میگیره تو خونه نشستم بیرون نرفتم مثل زندانی شدم
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.