وقتی میریم بیرون امیر مهدی همش گریه میکنه منو بغل کن خسته شدم به خاطر اون نمیتونم جایی برم مثلن میریم خونه مامانم میگم راه بره یه ذره میره یه ذره میشینه بعد دیگه نمیره میگه بغل کن تو خونه عین فرفره میدوعه الان خیلی دلم میخواد برم هیئت چون همش میگه بغل کن کالسکه شو قبل از عید جمع کردم خسته میشم بغل کسی هم نمیره شوهرم هرچه قد میگه بیا بغلم گریه میکنه میگه مامان😭😭😭😭😭😭

دقیقا پسر منم همینه...حالا تو خونه یکسره درحال راه رفتن و دویدنه و یک ثانیه نمیشینه ها ولی تا میریم بیرون میگه بغلم کن😐

دخترغکس خونتوبفرس ببینیم

اسباب کشی کردی خ نه خودت؟

پسر منم دقیقا همین بود ولی چندبار چندتا کار کردم که جواب گرفتم.یبار از جلوی خونمون یه سنگ کوچیک بهش دادم و همش باهم شوت کردیم و کلی حواسشو همینجور پرت میکردم یبار بهش کلید میدادم میگفتم بریم دَرِ خونه مادرجونو باهاش باز کنیم ولی باید راه بیای اونم از ذویق کلید می اومد.خلاصه الان اصلا به من نمیگه بغل

منم همین مشکل دارم نمیتونم برم حسرت تو دلم برم هیئت

اینم امیرمهدی

هیئت داخل مسجده؟؟