غر غر مادرانه😑😆😐🥲

دخترم خیلی اذیتم میکنه
جدیدا طعمارو فهمیده غذا رو تف میکنه
شیر پاستوریزه نمیخوره شیر خشک خیلی گرسنه باشی یکمم میخوره
بیرون میچسبه بهم هی میذارم زمین میگم برو بازی کن نمیره
تو خونه چسبیده بهم
اون رو تو مراسم شیرخوارگان یکی اشنا دید با من بچش دنیا اومده
میگه یادته پارسال کوچیک بودن ساکت بودن امسال همش باید دنبالشون باشیم
گفتم بخدا اگه من پارسالم راحت بوده باشم
یادمه انقدر گریه میکرد با پستونک سرپا نگهش میداشتم الانم همونه اصن بزرگ‌میشه بجای اینکه هی بره شیطونی کنه دائما چسبیده ب من امشبم رفتیم مراسم دسته
چندتا بچه اومدن پیشش دورشو گرفتم دستشو گرفتن گفتم بریم بازی
یکم نگاهشون کرد برگشت ماما ماما ماما

ینی همش درحال نق نق نق زدن گریه کردن
گاهی بهش میگم دخترم این همه اشک از کجا میاد آخه😞😫

بیردن میره گریه خونه اس گریه سیره گریه گرسنس گریه بازی میخواد گریه نمیخواد گریه همش گریه گریه گریه
تو مهمونیا نمیذارم چشمم باز بشه 🥲😫

۵ پاسخ

حالا پسرمن شوهرخواهرم برگشته میگه این گریه هم میکنه؟😂😂😂

دختر منم همینطوره
غریبی میکنه تو جمع همش به من میچسبه اما خوب انشالله تنشون سلامت باشه ، این هم روندی از رشدشونه کنار بیا گلم

آخ که همش حرفای دل منو زدی🥺
حالا برا من دوتاست این گریه ها و اذیت کردنا دوبرابر دختر شماست
پیر شدم دیگ😞

پسر منم همینه
امشب رفتیم هیئت همینکه مداح شروع کرد ب خوندن اینم شروع کرد ب جیغ زدن
همینکه آوردم بیرون آروم شداخرش اومدیم خونه🤦

کاش دخترمنم به من وابسته بود حس میکنم اصلا به من حسی نداره

سوال های مرتبط