جنگه دیگه
اگه دهه ۶۰یی باشی برات عادی
من تو بمباران پادگان چیتگر و صدا سیما، خونه بودم وحشتناک بود صداش خونم میلرزید خیلی بد بود🥺گریه میکزدم و میدونستم یه پادگانو زدن برای سربازا و نظامیا بی وقفه گریه میکردم همسرم ک اومد کلی دعوام کرد😔فک میکرد از مرگ ترسیدم، بعدشم ک اتیش گرفتن خونم😔استرس زیاد کشیدم دیشب صدای طبل میومد تنم رعشه افتاده بود یاد اتیش گرفتن. خونم و صدای بمب و اتفجار میفتادم خدا کنه دیگه طبل نزنن
نه من نبودم چون خیالم راحت بود ک ایران کم کشوری نیست.
ان شالله سالم بغلش بگیری گلم. نترس دلتو محمم بگیر
منم خیلی ترسیدم
استرس بدی وارد شد.شکم درد گرفتم
گریه و زاری ک نکنه بچم چیزیش شده
ولی رفتم سونو خدا رو هزار بار شکر مشکلی نداشت
سر حال و شاد.بی خبر از دنیا داشت کیف میکرد واسه خودش😄
انشالله دیگه جنگ نشه
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.