زیاد
بعد زایمان
شوهرم بی مهری میکرد
انگار اون زاییده
مادرشوهرمم خونمون بود هی میگفت اینکارو بکن اون کارو نکن
خودمم حساس
میرفتم تو حموم
یا تو پارکینگ تا صب گریه میکردم
لعنت خدا تو این ماه عزیز به هردو تاشون
منم خیلی چون کسی گربه مو نبینه تنها جایی که آروم میشم حمومه،بعد زایمان هم یادمه رفتم حموم گریه میکردم
خیلیییی
بعد زایمانم خیلی اذیت شدم افسرده شده بودم
بیشتر وقتی با همسرم حرفمون میشه و وقتی دیگه دخترم سینمه امو نگدفت چندین بار تو حموم گریه کردم ،من کلا اشکم دم مشکمه زیاد گریه میکنم
من وقت نمیکنم . انقدر کم میارم وقت که نمیتونم یه لحظه مال خودم باشم
منم مث تو روز دهم بعد زایمانم پسرخالم ۶سالش فوت کرد
میگفتن گریه نکن ولی داغون بودم و همتنها میشدم هلاک میشدم از گریه🫠
دیروز با شوهرم بحثم شد گفت دگه سمتم نیا حالم ازت بهم میخوره زیر دوش زار زدم
یک بار فقط
نادیده گرفته شد بودم از طرف همسرم
من خیلی شده
دلیلای مختلفیم داشته اخرین بار خودم مریض بودم شوهرم مریض پسرم دو ماهش بود تازم از بیمارستان مرخص کرده بودیم
شکمم خونریزی داخلی داشت بچم تب کرد نمیدونسم خودمو جمع کنم شوهرمو جمع کنم یا بچمو یادمه اونروز توی حموم تا تونسم جیغ زدم
گاهی هی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.