۲۵ پاسخ

نگا به پیژامه پلنگی منم نکنید 🤣🤣🤣🤣

حالا چرا رنگ پلنگیت رفته🤣🤣🤣

معصوم خودش با خودش بازی میکنه؟

تو بنده ی نظر کرده ی خدایی که بچت خودش می‌خوابه 😂

درخواست بده داشته باشمت

من قلبمممممم ضعیفهههه نکنننن با ما اینجوری 😭😭😭🥲🥲😍😍😘❤️❤️

قلب منم شرحه شرحه شد براش😍

اخییی کوشوولووووو😭😭😭

قربونت برم من فرشته معصوم و قشنگم

الهی جونم
دخمل خوشگل
خدا حفظش کنه
منم پسرم اینطوری خوابش ببره همش نگاش میکنم و بوسش میکنم

اووو خداااا 😘😘

الهی بگردم دورش مادر💋🧿😍

معرفی میکنم : بنده برگزیده خدا

خدا حفظت کنه خاله جون 😍

ای جانم 😍دختر همه‌چیش شیرینههه

عزززیزم😍😍😍نازی....
خدا برا هم حفظتون کنه

اوخودا فرفری 🥹💖

خیلی قشنگه خیلی قشنگ کاش میشد این موقع ها تافت زد یا چ میدونم کاش هیچ وقت اینارو فراموش نکنیم😍🥹

دختر داشتن خیلی قشنگه😍با این که یه پسر دارم دلم دختر میخواد 🥲

عزیزم صبح چند بیدار شده بود؟

ای جانم
عزیزم😍😍

ای جانم، خداحفظش کنه. یه پوینت مثبته واقعا، پسر من هیچوقت نشده شیر نخوره و بخوابه

وای ننه چه مظلوم
آریا تا جدوآبادمنونیاره جلوچشمام نمیخوابه که

وای ننه دخمل قشنگ خداحافظت کنه

الهی بگردم
من تو خواب و رویا باید ببینم یونا اینجوری بخوابه فک کنم😅

سوال های مرتبط

مامان ماهان مامان ماهان ۱۷ ماهگی
زایمان زود رس
پارت ۷
ادامه پارت قبلی


بچم شروع کرده بود به تکون خوردن انگار بچمم ترسیده بود تماشاگر بود که ببینه قراره بمونه هنوز یا بره 🥹 همین که تکونش رو فهمیدم لبخند اومد رو لبم خوشحال شدم از بودنش از اینکه یه شب تا مرگ رفتم باورم نمیشد که تو چند ساعت اینهمه اتفاق افتاده مامانم برام یه ابمیوه باز کرد گفت بخور دلت حال بیاد دیگه انگار خیالم راحت شده بود در حین خوردن خابمو برای مامانم تعریف کردم گفتم مامان من این خابو دیدم تو چیزی گفتی یهو دیدم شروع کرد به بلند گریه کردن گفت یک لحظه ایست قلبی کردی و من مردم از ته دلم جیغ زدم حضرت فاطمه زهرا رو قسم دادم التماسشون کردم که خدایا بچمو بخشش الان با یاداوریش اشکام میریزه ذیگه در حال گریه بودیم خانوم دکتر اومد گفت حالت خوبه سری تکون دادم گفت ما خودمون هنوز باورمون نمیشه که چیشده اما به معجزع اعتقاد پیدا کردم دیگه تکون نخور از جات فقط دراز بکش تا زایمانت که دردت نگیره با این حرفش یهو مامانم گفتم مگه بچم تا الان راه میرفته میتونم بگم من سخترین حاملگی دنیارو داشتم دیگه گفت میتونید بریم اومدیم بیرون دیدیم بابامو شوهرم بیرونن به شدت بهم ریخته ژولیده شدن بابام تا منو دیدم اومد بغلم کردم دیدم سرشو رو شونه گذاشته گریه میکنه😭 دیگه اومدیم تو ماشین دیگه بهتر بودم اما بازم درد کمی داشتم تا ۳٠ هفته
ادامه پارت بعدی