واقعا نمیفهمم بعضی مادرا چطور با بچه انقدر راحت میرن اینور اونور و خرید تو همه جمع ها و سر و صدا میشینن(منظورم بچه نوزاد ۳/۴ ماهه یا کمتر))بخدا من دهنم سرویس میشه کامل تایم سرحالیه بچم از زمانی ک از خواب بیدار میشه یک ساعت یا یک ساعت و نیمه مسافرت یا مهمونی میرم مث زندانی همش تو اتاقم در حال خوابوندن بچه ..کسی باهام حرف میزنه نمیفهمم چی میگه نمیفهمم چی میخورم موقع شام و ناهار …خلاصه جایی رفتن انقدر اذیت میشم ک ترجیح میدم همش خونه خودم باشم چون ارامشم بیشتره بعد یهو میرم بیرون میبینم مامانه بچه دوماهه زیر بغلشع داره رگال لباس میچرخونه لباس انتخاب میکنه://// یا نوزاد ده روزه تو بغلشه گردنش کج شده افتاده داره خط لب میخره😩

من از بیست روزگی همه جا می‌بردم چون تو شهر غریب تنهام همه جا با خودم هست الآنم بچم عادت کرده فقط وقت خواب باید آروم باشه جاش فقط چون زیادی حساسم رو بهداشت و ایناش بکنی سختمه

من ۱ ماهگی باهاش یه روزه رفتم شمال😂😂😂بچه عادت کرده دگ

آره والا منم اونجوریم خیلی کم جایی میریم رفتنی هم دخترم انقد گریه میکنه و بهونه میگیره که نگو خوابشم بهم میریزه از بس خوابش سبکه نمیتونه بخوابه دو روز بعدشم همش گریه..یه ماهه قراره برم ی چی بگیرم هنوز نتونستم

حرفت حقه

فقط بگو با این همه حرف و فتوای اطرافیان رو کجای دلمون بزاریم؟

مامان دومیا اینکارا رو میکنن دیگه اولیا حساسن

منم مثل شمام

بچه اول همینه ولی دومی قشششششنگ راحتی

والا من تا پارک میبرمش و میارمش انگار از جنگ برگشتم مثل جنگ زده هام لب و لوچه اویزون و خسته روسری شلخته دهنمم خشکه😆

سعی کن اینجوری بهش عادت بدی الان پسر من تو نور یا جایه شلوغ میخوابه چون اولین روزی ک به دنیا اومد اومدیم خونه باندو روشن کردم اهنگ زدم به کارام رسیدم از همون موقع عادت کرد الان جارو میکشم ظرف میشورم از دستم یه چیزی میوفته بیدار نمیشه

ربطی به شانس نداره 🙄🙄
من خودم به شخصه بخوام جایی برم بچم رو پاهامه و ارایش میکنم الان مثلا اگه تو باشی شاید بگی وای حوصله داره
بچه داری به اینه کع سخت بگیری یا نه
من هم آرایشمو میکنم هم خرید میرم هم مسافرت رفتم هم هرکس بهم زنگ میزنه امشب شام بریم پارک یا دریا مثلا پایه هستم میگم بریم با اینکه بجم دهنمو سرویس میکنه سخت نمیگیرم اصلا اتفاقا شوهرمم بهم کمک نمیکنه

والا منم جایی میرم که شلوغ باشه دخترم خیلی اذیت میکنه باید ببر تو اتاق و ساکت باشه اونجا.

بچه به هرچیزی عادت می‌کنه خودت باید ببریش تا عادت کنه

بخاطری ک از اول بردن بچه رو بیرون بچه به ای چیزا عادت کرده مثلاً من پسر خودم 20رورگی سیزده بدر بود رفتیم گناوه تا الان 4 بار پسرم بردم عروسی
بازار میرم مهمونی میرم چون پسرم عادت کرده واسش عادیع اصلا اذیت نمیشم ولی دوستم بچه ش ک هم ماه پسر من هست جای نبرده الان ک میخاد یه مهمونی شلوغ بیاد بقول شما همش تو اتاقه شیر میده مبخوابونه ولی من نه

بخدا منم سر اولی اینطوری بودم هرکیو میدیدم حسرت میخوردم ک چرا مردم انقد راحتن انگار ن انگار همه جا میرن هر کاری بخوان میتونن انجام بدن سر این قول دادم اینجوری نباشم بعد دیگه تا حدودی تونستم، کمتر حرص میخوردم بچه رو‌میدادم‌بقیه نگه دارن ک‌دو دیقه بتونم چایی بخورم ، عادتش دادم رو زمین بخوابه یا اگرم نخوابه لااقل آروم‌بگیره ولی هنوز ب مرحله ی عروسی نرسیدم چون واقعا اون سخته چون فقط شیر خودمو میدم

واقعا من حتی خونه مامانم هم استرس میگیرم میرم چون دکترگفته دود ضرر داره اونجا قیلون اینامیکشن اگرهم برم یکسره تواتاقم

😂😂😂همون مامانم زنگ زده میگ تو هیئت اینهمه بچه همسن تو هس تو هیچ جا نمیبری

دقیقا سوال منم هست
من حتی راحت نمیتونم بغل بگیرم
بعد میبینم مامانه با بچه تو خیابون همه کار میکنه

شانس دارن خواهر😂😂😂