۳ پاسخ

عزیزم حالاتت رو درک میکنم چون خودم به پسر شیطون بلا دارم اما هروقت خودم باهاش درست رفتار میکنم اونم کم کم درست میشه ولی من تا دوسال اول افسردگی بعد زایمان داشتم حالا که یکی کوچکتر هم داری احتمالش هست که شماهم مشکل منو داشته باشی،اول خودتو آروم کن بچه ها هم آروم میشن،اونا ک فحش و زدن رو تو شکم یاد نگرفتن از ما یاد گرفتن دیگه،اگر دنبال حل مشکلتی و مطالعه میکنی حتما توی اینستاگرام پیج Marziye_Esmaeilpoorرو داشته باش فقط پیجشو ببین هزینه ای هم ندارن ،من باهاش به آرامش رسیدم

اون توجه میخاد زیاد به داداشش میرسی بخاطر اون
با هم تنهایی وقت بگزرونین بهتر میشه

همدردیم
ولی دخترم جیش اینا رو جرات نداره
دختر منم خیلییییی شلوغه
داشش ک 4ماهشع رو اذیت میکنه
کلا لجباز و بهونه گیره
میخام بزارم مهد شاید ی کم بهتر شد

سوال های مرتبط

مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
مامان آسنا و آرتین مامان آسنا و آرتین ۴ سالگی
بعد از یک سال و نیم کاردرمانی و گفتار درمانی و انواع و اقسام دکتر و دارو. به این نتیجه رسیدم که واقعا دخترم اتیسم داره به هر دری زدم به هر ریسمانی چنگ انداختم که دخترم بهتر بشه نمیخواستم اصلا قبول کنم دخترم اتیسمه اما انگار واقعا همینطوره چون همه علایمشو داره بچه هایی بودن که وضعشون از دختر من خیلی بدتر بود اما با کاردرمانی و گفتار درمانی بهتر شدن اما دختر من لاک‌پشتی داره پیشرفت میکنه الان اونا کاملا خوب شدن اما دختر خیلی باهاشون فرق داره یه مدته کلاسلس خلاقیت و مادر و کودکم میبرم. اما فرق خاصی نکرده میبینم نه دخترم خیلی با بقیه فرق داره. ارتباطش ضعیفه. دوس داره تنها بازی کنه اصلا نمیتونه با کسی دوست بشه یا بازی کنه. کلام رو داره اماحرف زدنش با بقیه فرق داره نمیتونه چیزی رو تعریف کنه. احساسات رو درک نمیکنه و خیلی از مشکلات ریز و درشت دیگه. امروز تو کلاس بازی یخ کنی انجام میدادن کن به زور یکم دخترم رو بردم که بازی کنه اما باز فرار رد رفت سراغ کار خودش. اصلاً بازی کردن بلد نیس انقد دخترم رو بردم و آوردم کلاسای مختلف تو جمع. اما امروز دیدم چقدر خسته شدم. فهمیدم بیخود دارم درجا میزنم انگار دخترم قرار نیس دیگه یه بچه عادی باشه باید اینو قبول کنم اما چ کنم نمیتونم جیگرم کبابه. اگه خدایی نکرده زبونم لال دخترم رو از دست میدادم هم همینقدر ناراحت میشدم. با تمام وجودم خستم از زندگی. هیچوقت حتی یه درصد هم فک نمیکردم یه روزی برسه خدا منو با بچم امتحان کنه. منی که انقد ضعیفم تو این مورد گاهی میگم کاش هیچ وقت بچه دار نمی‌شدم که الان بخوام این همه غم بخورم