۱۶ پاسخ

من سه شبه میرم فکر کن همه در حال عزاداری دیاکو در حال جیغ و داد دویدن منم دنبالش ک نیفته تا 1 و 2 شب هم نمیخوابه چون بدخواب میشه بدون شام میخوابه

دقیقاااااا😂😂

من میرم موقع رفت وامدکه یه خورده اذیت میشم امااونجاخوبه کلی بابچه هابازی میکنه
دیشب یه لیوان شربت هم ریخت رویه خانمی😀

منم میبرمش ولی پیرم درمیاد
ولی از رو نمیرم بازم میبرمش
آخه بچه کوچیک تو فامیل نداریم
لااقل اونجا چندتاموجود اندازه خودش میبینه
هر وقت میرسم خونه میگم غلط اضافی کردم دیگه با بچه نمیرم ولی فرداش باز میرم 😅
من بازم میشم بنده خوب خدا؟
بجون خدا از کمر میوفتم چون یه جا نمیشینه زود هم با کسی دوست میشه منو فراموش میکنه باید پا به پاش برم
دیگه هرجا برم گاو پیشونی سفیدم میگن مامان میکاییل اومد 🤪

اره بخدا یعنی زن عموی شوهرم اصلا انگار ن انگار بچه داشت یا بقیشون بعد من مث کوزت از این سر خونه مسجد تا اون سر پشت سر این بچه و نق نق و گریه هاشو جمع کن خب بچه تو ک‌داری شیطنت می‌کنی دیگه در دهنت باز برا چی رو اعصاب میری

والا من میبرم وقتی برمیگردم نه کمر دارم نه پا نه عصاب
ولی مسجدی که میرم مهد داره بخاطر اینکه با بچه ها بازی کنه میبرمش

بچه منم یکجا نمیشینه باید همش دنبالش باشم 🥴

آخ آخ نگو که منم امشب رفتم هیئت،تا نشستیم ازصدای میکروفن زد زير گریه،همه نگاه میکردن یه جوری که انگارمیگفتن تو برای چی اومدی، پاشو برو بزارگوش بدیم😅😅بعدش رفتم بیرون کوچه هاروگز کردیم وخلاصه یه جوری سپری شد تا شوهرجان بیاد🫠

منظورتون از هییت تو مسجده؟ من دوس دارم ببرمش. تو بارداری و سال اول تولدش بردمش. ولی نمیدونم کجا ببرمش کرج خیلی هییت اینا نداره.

من هر شب میرم هیئت و خداییش اذیتم نمیکنه دو س دارم ببرمش ک عادت کنه

ما همه فامیلا هستن
خداروشکر با بچه ها سرگرمه🥰🤲🏻🏴💚

ولی امان اگه روضه بری،میکروفون رو ببینه
گریه و بریم بریم راه میندازه😵‍💫

جفت بچه‌ای من بشدت شلوغن اما میرم هیت فامیلی

امشب رفتم استخون درد گرفتم از بس دویدم دنبالش سرم درد گرفت از بس گفتم نکن نکن بیا اونم جیغ نه نه😮‍💨

من دیشب رفتم ترسید گرررریه چشا قرمز😐بغلش کردم رفتم تو حیاط نشستم تا تموم‌شد بقیه اومدن برگشتیم خونه😐و دیگه نمیرم🤷🏻‍♀️درحد دور تو ماشین🥲چ کنم دیگه

من رفتم فعلا از پارگان هستم

آره من رفتم دیشب🤣

سوال های مرتبط

مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
امروز متوجه شدم یکی از دوستای قدیمیم ۷ ماهه بارداره.
زنگ زدم بهش تبریک گفتم و اون یه جمله گفت که هنوزم دارم میخندم
گفت دیگه خسته شدم فقط دلم میخواد این بچه رو از تو شکمم دربیارن راحت بشم بعدم بگیرم چند روز بخوابم !!!!🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️

هممون روزی همین فکرو میکردیم که حاملگی سختترین قسمت ماجراست 🤣🤣🤣🤣🤦🏻‍♀️🫠

من خودم حاملگی وحشتناکی داشتم پر از دردو مریضیو فشار ولی الان که بهش فکر میکنم من چقدر لوس نازنازی بودم 😕 ناشکر بودما 🤣🤦🏻‍♀️ تو این ۲۰ ماه چه شبو روزایی رو پشت سر نذاشتیم 😖
تازه از الان به بعد جالب میشه . روزی شونصد بار تست صبر و اعصاب ازمون میگیرن فسقلیا 😵‍💫
هر روز دلمون میخواد سر به کوهو بیابون بذاریم 😁🤦🏻‍♀️
بعد میگه بچه رو از شکمم دربیارن من راحت بشم دیگه🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
مامان آیلار و تو دلی مامان آیلار و تو دلی ۱ سالگی
مامان نیکا مامان نیکا ۱ سالگی
یک هفته ست دخترم تو خونه راه میره میگه داداشی کوجایی؟ داداشی بیا غذا بخوریم! داداشی بیا بازی کنیم ! ...
هی داداشی داداشی میکنه 🙄
ما اصلا تو خونه داداشی تا الان نگفتیم اینو از کجا یاد گرفته نمیدونم 😁
خدارو صد هزار مرتبه شکر که دیروزم پریود شدم خبری از داداشی تو دل من نیست 🤣🤦🏻‍♀️
واقعا یه بچه دیگه در توانم نیست چون همش دست تنهام فکر کن یه داداشی دیگه هم باشه 😬🤦🏻‍♀️ حالا دخترمن خیلی ارومه اصلا مث بچه های دیگه شیطون نیست با این وجود من خستم و درخودم نمیبینم یه داداشی براش بیارم تازه من اصلا با بچه پسر نمیتونم ارتباط برقرار کنم 😬 حامله بودم همه میگفتن از فرم شکمت و قیافت معلومه که پسر داری من اینقددددر گریه میکردم اینقددددر ناراحت بودم میگفتم اصلا میبرم میذارمش بهزیستی من پسر نمیخوام 🤣🤦🏻‍♀️ یا میگفتم اصلا اونجاشو میبٌرَم دخترش میکنم🤣🤣🤣 اشک میریختما نه حرف🤦🏻‍♀️🤣🤣🤣
حالا با این وضعیت دخترم برام خواب داداشی دیده 🤣🤣🤣 (هرکسی یجوره دیگه خدا منم اینقدر اسکول خلق کرده🤣🤦🏻‍♀️)
بنظرتون از کجا یاد گرفته؟ 🤔🫠 خیلی عجیبه همشم صداش میکنه 🙄