سلام مامانا من ۲۳ هفته و دو روزمه امروز اصلا تکون های نی نی رو حس نکردم نگرانم.نگرانی ها یکی دوتا نیست واقعا نگران خرید سیسمونی ام نگران مسائل زندگیمم ....واقعا مادر شدن آسون نیست خیلی سخته واسه همین که میدونستم سخته همیشه از بچه دار شدن تو گذشته فرار میکردم و تا جایی که تونستم به تاخیر انداختم و تو ۳۱ سالگی برای بار اول مامان شدم حالا نمیدونم واقعا کار درستی کردم یا ن ولی فقط از خدا میخوام به من وهمه مامانا کمک کنه تا بتونیم با خیال راحت بدون غم وغصه بجه هامونو به دنیا بیاریم و تو آغوش بگیریم الهی که هیچ کس مثل من تو سن کم بی مادر نشه.🥺من خواستم مامان شم که هم خانوادمون گرم تر و بزرگتر بشه هم هم دمی داشته باشم که تو این دنیا احساس تنهایی نکنم خدا هم واقعا منو دوست داشت بهم دختر داده یعنی وقتی فهمیدم نی نی م دختره واقعا خوشحال شدم براش کلی آرزوی قشنگ دارم کلی میخوام باهاش کیف کنم بازی کنم بخندم سفر برم تا زنده ام میخوام باهاش قشنگ ترین لحظه ها رو بسازم چه جالب الان که دارم تایپ میکنم چند تا تکون لیز خورد من فهمیدم😍😘❤

۳ پاسخ

اصلا نگران نباش تو هفته شما اصلا تکونا مهم نیستش تازه از ۲۸ هفته به بعد باید دقت کنی .ان شالله صحیح و سلامت دنیا میاد بغلش میکنی و کیف میکنی. این فکر و خیالا و دغدغه ها هم هممون داریم .منم دقیقا مثل شما از بچه فراری بودم بعد ده سال تو سی وپنج سالگی دارم میارم.ولی الان مطمینم کارم اشتباه نبوده.خوشحالم داره دنیا میاد. پشیمونم از سالای رفته اصلا نیستم اون زمان فکرم چیزه دیگه بود که نمیاوردم .ان شالله همه مامانا تو سلامتی و دل خوش زایمان کنن.

سلام گلم من یادمه سر اولیم ۲۱سالم بود و من ب جز سکسکه کردنش هیچی نمیفهمیدم از تکوناش، الحمدلله ک سالم دنیا اومد
خدا مادرت هم رحمت کنه شک نکن حواسشون بهت هست، خدا خودش قدرت و توان میده بهت که مادری کنی،اصلا شک نکن
ک بهترین مامان برای گل دخترت میشی
سیسمونی هم ب وقتش گرفته میشه،جوش الکی نکن

پشت همه دغدغه هات خدا ایستاده🙏🏻

درموردتکون های نی نی تونم نگران نباشید حالا اصلا زوده واسه منظم بودن تکوناش

سوال های مرتبط

مامان دلوین تودلی مامان دلوین تودلی هفته بیست‌وپنجم بارداری
حرف دل🌹🌹خیلی خوشحالم از اینکه خوابه دلوینم درست شد خدایاااا شکرت ساعت ۸:۱۵ خوابید برگشت به تنظیمات کارخونه غذاشو خورد میوه اشو خورد رفت بخوابه که فردا بیدارشه واقعا خیلی داشتم بابته خوابه دخترم اذیت میشدم دسته پرستارشم درد نکنه خیلی کمک کرد خیلی اموزشای خوبی داده به دخترم کتاب میخونه ولی نامفهوم ورق میزنه هرچی میخواد دیگه اسمشو میگه بی قراری نمیکنه به کارای بد نه میگه واقعا من نتونستم اینکارارو بهش یاد بدم چون فقط با من بازیگوشی میکنه امروز جاهای خصوصیو یاده دخترم میداد خدا خیرش بده واقعا بهترین کاری بود که کردم براش پرستار گرفتم انشالله چند هفته دیگه پسرمم به دنیا میاد حسابی باهاشون خوش میگذرونم وقتمو میزارم براشون چون واقعا نیاز داشتم یکی به دلوین همه چیو یاد بده من مادر دل سنگی نیستم که اکثرا میگن تو مادر نیستی و پرستار گرفتی نمیتونم کارای خودم به خدا انجام بدم حتی واسه یه لیوان تا میخوام کاریو انجام بدم هزار بار حالم بد میشه من نگران دخترمم که کنبود هیچیو حس نکنه دوس ندارم چیزیو براش کم بزارم چون با خواسته من به این دنیا اومده خودم میدونم بزرگش کنم ولی خب یه جاهایی نمیتونم باید کمک بگیرم الان هم پرستارش گفته میخوام بهش یه جوری بفهمونم که قراره یه نی نی دیگه بیاد خونه واقعا اینو از ته دلم میگم خیلی دوست داشتم دلوین تک فرزند باشه ولی چون همسرم تک فرزنده گفت نه تک فرزندی برای من زیاد جالب نبود الان داشتم باهاش حرف میزدم میگفت عزیزم انشالله این به دنیا اومد دوسال دیگه یکی دیگه بیاریم خلاصه من میخواستم بزنم بترکه بیخیال شدم ولی واقعا نگران دلوینم برای اینکه اذیت نشه با وجود یه بچه دیگه چون خیلی حساسه زود رنج ❤️دوستون دارم مامانا
🌹