۶ پاسخ

باشه پس میبرم

براش ماسک بزن ببرش

ببر بیمارستان حتما چک بشه

زنگ بزن با اورژانس صحبت کن. راهنمایی میکنن

ببرش دکتر بازم خدای نکرده یک درصد اگه اتفاقی افتاده باشه زود بفهمی ویروس بعد چند روز خوب میشه اما اگه اتفاقی افتاده باشه تا آخر عمر خودت نمیبخشی به نظر من برو خیالت راحت بشه

نه عزیزم حتما ببر .بری اینکه چیزی نباشه خیلی بهتره
خدای نکرده یوقت چیزی باشه.
چون تهوع داره و سردرد
حتما ببر.

سوال های مرتبط

مامان دلوین کوچولو مامان دلوین کوچولو ۴ ماهگی
خب بریم تجربه یه مامان اولی رو بخونیم☺️
درست آخرای فروردین بود که کم کم درد اومد سراغم تقریباً یک هفته مونده بود که 35هفته تموم بشه یه شب که خوابیده بودم یهو توی خواب دردم گرفت همسرم رو بیدار کردم گفتم درد دارم همسرم بهم گفت صبح میریم زایشگاه 😐😅اون شب من تا صبح نتونستم بخواب تاصبح زود من و همسرم و دوتا خواهراش رفتیم زایشگاه بهم گفتن ماه درده دورباره برگشتیم خونه ولی بازم خیلی درد داشتم شب منو مامانم و مادر شوهرم و بابام رفتیم پیش یه دایه محلی شکمم رو با روغن مالید گفت پای بچت گیر کرده داخل لگنت اومدیم خونه چند روزی دیگه درد نداشتم تا اینکه 3اردیبهشت بود رفتم خونه مامانم اونجا بمونم چند روزی تمام وسایل دخترم رو هم بردم اونجا تا اینکه نصف شب بود دردام دوباره شروع شد مامانم زنگ به همسرم اومد دوباره با خواهر شوهرم و مادرم و همسرم رفتیم زایشگاه اونجا معاینه کردن گفتن 1سانت باز شدی برو داخل حیاط بیمارستان دور بزن و کیک آبمیوه بخور تقریباً بعد یک ساعت صدام زدن رفتم داخل منو بستری کردن یک روز کامل داخل زایشگاه بودم همه زایمان میکردن فقط من مونده بودم اونجا بهم سرم زدن و سوزن ریه منو بردن بخش
این داستان ادامه دارد.....😅
مامان هرچی خدا بخواد مامان هرچی خدا بخواد ۶ ماهگی
سلام رفیقا چطورین؟
میگم بین دوراهی حسابی باز گیر کردم
اگه امکانش هست یه راهنمایی بدین .شاید نطر شماها بهتر از خودم باشه😬
پسر اولم که بعد ۶ ماه شیر خشکی شد دیگه جاشو از خودمون جدا کردم بچم شب یه بار شیر میخورد تا فردا ساعت ۸ صبح شیر میخاست.الان ۱۳ سالشه خداروشکر مسقل و نترس اصلا از شب و هیچی نمیترسه خب؟
ولی پسر دومم از اول شیر خشکی بود و خیلی هم وابسته ی منو باباش بود یعنی از ۵ ماهگی به بعد از دست هیچ احدی شیشه نمیخورد حتی دندونپزکی که رفتم مادر شوهرم زنگ زد بیا که خودشو به قشی زده و شیشه نمیگیره 🤦‍♀️مجبور شدم برم خونه شیر بدم باز برگردم مطب.انقد وابسته بود .جوری شد که اصلا نتونستم ۶ ماهگی جدا کنم جا خوابشو رفت تا دوسالگی باهزار سختی تونستیم جدا کنیم اول ماهم تو اتاقش میخابیدیم تا یکم ترسش ریخت .ولی الانم که الانه ۷ سالشه بی نهایت وابسته و ترسو شده خب؟؟؟
حالا محمد الان ۲۰ روزه دارم شب و روز توی اتاق خواب جدا از داداشاش میخابونم تا کم کم بتونم عادتش بدم که ۶ ماهگی بدون ما بخوابه🥲😐
حالا به نظرتون انجام بدم یا ن وایستم یکم دیکه بزرگ شه.پسر اولم بی نهااااااایت مستقله ولی دومی یه ترسو که تا دستشویی میترسه بره دستوشیی خونه😭🤦‍♀️😬
نظراتون رفیقا🙃😘؟