۵ پاسخ

من به دخترم گفتم روزی که اجی رو می خوایم بیاریم قراره برات یه جایزه قشنگ بیاره چون دوست داره خیلی

آره یک مدته دارم اماده ش میکنم در قالب قصه که تو قراره پیش مامان جون باشی منو بابا بریم بیمارستان داداشی رو خانوم دکتر بدنیا بیاره بعد تو بیا ببینش

آره.به پسرم گفتم دکتر زنگ زده بیایید نی نی تونو ببرید از بیمارستان...خیلی لحظه شماری میکرد.شبش که رفتم واسه بستری همش زنگ میزد به گوشی آبجیم مامانم چرا نمیاد.آخرش خودم باهاش صحبت کردم وقتی با گریه صحبت میکرد که چرا نمیایید چرا گوشیت خاموشه .خودم گریه کردم.اصلا ازم جدا نشده بود تا حالا..

خب باید چی بگیم پس😐منم همینو میگم بعدا

اره من بهش گفتم می‌خوایم بریم داداشتو از تو شکمم در بیاریم و اونم خیلی ذوق داشت و بعدش خیلی خوشحال شد

سوال های مرتبط

مامان 💙محمد💙 مامان 💙محمد💙 هفته سی‌وپنجم بارداری