۶ پاسخ

ولی من اصلا آماده نبودم رفتم که برام نوبت زایمان بزنه ولی دکترم گفت برو بیمارستان nst بگیر اونجا گفتن باید سریع بره اتاق عمل قلب بچه ضعیفه
خلاصه به همسرم گفتم بره مامانم اینا و وسایلم رو بیاره
موقع عمل دیدن بند ناف دور گردنش پیچیده
البته همه‌چی بخیر و خوبی گذشت، مشکلی پیش نیومد

منم یماه تا زایمانم فرصت داشتم ی روز رفتم nstبگیرم قبلش گفتم شاید بستریم کردن برم حمام موهامو اتو کنم وسایل ارایشم با خودم ببرم، تا رفتم بستریم کردن😂

اینجوری خو خیلی خوبه

🤣منمممم.😁🤣رفتم سونو نشون بدم،بستریم کردن سریع و‌ بعد ۵ ساعت بردنم اتاق عمل که باید سزارین بشی

چرابرگات‌ریخت

سزارین؟

سوال های مرتبط

مامان دوقلوها مامان دوقلوها ۱ سالگی
تجربه سفر با دوقلوها
اصفهان_مشهد
میدونم خیلی دیره اما بذارید پای روزای سخت دوقلو داری

من سخت ترین مرحله سفرم مسیر بود چون قرار نبود هتل بریم و برنامه خونه بود پس برای مسیر تصمیم گرفتیم تایم خواب بچها یعنی شب راه بیفتیم خواب روز رو اون روز حذف کردیم و شب بعد شام راه افتادیم و طبق برنامه بچها توی ماشین خوابیدن البته تاثیر تشک بادی که عکسشو براتون گذاشتم خیییلی زیاد بود و عقب ماشین رو مثل یه تخت کرده بود که بچهارو روش راحت خوابوندم و خودم وسطشون نشستم و شیر دادم تاخوابیدن تا صبح همش شیشه ها اماده بودو به محض اولین تکون بهشون شیر میدادم و دوباره میخوابیدن یه کیف حاوی زیرانداز یه بار مصرف و دستکش و پوشک و دستمال مرطوب اماده کرده بودم که یکی بچها پی پی کرد و تمیز کردنش سختت بود و اصلا نمیموند رو زیرانداز تفر بعدی رو شستم و خیلی راحت بود. ازصبح تا ظهر ک برسیم با یه جعبه خوراکی و اسباب بازی سرگرمشون کردم و خوب بود توی مشهد مشکلم غذا دادن بود چون صندلی غذا نداشتم
هرچقدر مسیر رفت خوب بود تو مسیر برگشت ماشینمون خراب شد و یه یه ساعتی موندیم تو بیابون ک سخت بود
سوالی دارین بنویسین برام