روز پنجم فک کنم 😍😂
من همونیم ک میگفتم دخترم از پیپیش میترسه ....اگه بدونیددددد چکار کردممممم که تذسش ریخت😂 یبار ک دیگ نتونس خودشو کنترل کنه و پیپی کرد نشستم با دست با پیپیش بازی کردممممم.....وای ک چقد به به و چه چه کردم ک این خانوم پی پیه از دل تو زده بیرون وای بیا لمسش کن😂😂😂😂۲ روزه سر این قضیه نتونسم غذا بخورم هی یادم میاد😂🤦
ولی امروز دیگ بدون استرس پیپی کرد
ولی الان تنها مشکلم اینه که نمیگه پی پی یا جیشش رو خودم هر ۴۰ دیقه ۱ ساعت میبرم

آخی مامانا چقد عذاب میکشن واسه بچشون
ولی بزرگ شد تعریف کنی چقد میخندین

من از یک سال داخل پوشکش پی پی میکرد میگفتم افرین داری پی پی میکنی بعد ۶ناه بهدش با پوسک میبردم کنار دستسویی افربن و ... جلوشم چمدبار رفتم دیتسویی و داستان ۲سال و ۳ماهش بود بازش کردم بدون ترس رفت اما خب نمیگفت اوایل نه جیش نه پی پی.برای پیی یه دوناه بعد کامل گفت اما برای جیش یه ساله هنوز باید یادش کنم بعصی وقتها میگه اما اگر بازی کنه نه.بجه تا بزرگ بچه ما پیر میسیم. اینو گفتم تجربه برای بچه بعدی ان شاالله از همون پوشک بود تسویق و اون کارها که گفتم.دیگه بعدش نمیخواد دست کنی داخل پی پی.ولی خدا قوت واقعا😘😘😘

من ازدوسال و سه ماهگی ازپوشک گرفتم یعنی شروع کردم به گرفتن، نه کامل، الان سه سال و نیمشونه دوقلوان، یه دوماهی هست موفق شدم که دیگه شب ادراری صفرشده و اصلا خطا نداره، حتی یادمه سرگرم میشدن ،جیششون میریخت توخونه، واسه پی پی که زجرمیکشیدم، ولی خوب نمیتونن خودشونو بشورن من میشورم

بیچاره مامانا
منم ۴ ماهه از پوشک گرفتم تا قبل اون پاره شدم دیگه

من برای دخترم داستان گفتن گفتم یه مامان پی بابا پپی هشتم خونش تو توالت هست بعد بچه پی پی های تودلم نرسانا دنبال مامان و با باشون می گردن میدیدم مشکوک هست میگفت صدا بچه پی پی میاد میگفت نه گوشم میزاشت رو شکمش می گقت وای داره گریه مینه ببریمش بدیم به ماما نش الان دیگه خودش میگه پی پی داره میاد می خواد بره خونه مامانشو می خواد دیگه این بچه ها مارو به چه کاری وادار میکنن

به قرآن به باباش میگفت یکم دیگه من میان میبرن تیمارستان