۵ پاسخ

باید مدرک داشته باشه بهش بگه قبول نکرد به خانوادش بگه

ب سختی

بعضی مردا دیگه شورشو درمیارن حالا اگه اون زن رفته بود با یکی میگفتن زنش خرابه و باید طلاقش بده ما زنا چرا انقد بدبختیم؟؟؟؟

باید مدرکی ازش پیدا کنه یا بیوفته پشت سرش ازش فیلم بگیره بعد بهش بگه که دیگه دنبال این کارا نره به بزرگتری هم بگه وگرنه عمرا قبول نمیکنه کارشم ادامه میده

یاخدا فقط صبر
چرا میتونه یا مدرک جور کنه تعقیب کنه عگس بگیره شوهرش رفت خونه زنه یهو بره با یکی
از بچه هاشم میشه آزمایش گرفت که ثابت کنه زن گرفته بچه داره

سوال های مرتبط

مامان 🩷نفس🩷 مامان 🩷نفس🩷 ۱۱ ماهگی
خدا خیلی باید آدمو دوست داشته باشه که یکیو بیاره تو زندگیش که هم اسم دخترامون هم قیافه‌هامون هم قیافه بچه هامون هم سلیقه‌هامون هم خاطرات زندگیمون و تقریباً سرنوشتمون شبیه هم باشه و به آدم نشون بده که دوستای خوبم میشه تو این زمونه پیدا کرد من از زمان بارداری از زمانی که ۲۰ هفتم بود با مامان نفس آشنا شدم چون اسم دختر اونم نفس بود و از اون موقع یه روزم نشده که با همدیگه حرف نزنیم شده رازدارم دوستم همدمم همیشه نظراتمون مثل هم بوده همیشه به هم کمک کردیم همیشه همو آروم کردیم حتی وقتی که آنلاین شاپ زدم اولین نفری که ازم خرید کرد و حمایت کرد هم مامان نفس بود خدا یه جوری همه چیو با هم جور کرد بالاخره برای اولین بار با همدیگه چندین ساعت بودیم بچه‌هامون با هم خیلی خوب بازی کردن با اینکه نفس اصلاً با بچه‌ها خوب کنار نمیاد و همیشه گریه می‌کنه
درسته خواهرم الکی چ بدون دلیل خواهرشو بلاک کرد و بیخیالش شد ولی در عوضش خدا یه فاطی بهم داد ک مثل خواهرمه و من برای اولین بار خاله شدم
۱۰ مهر
مامان ویهان مامان ویهان ۱۵ ماهگی
یه موضوعی هست شاید خنده دار باشه ولی معضل شده واسم😅
ویهان نوزاد که بود خیلی بد شیر میخورد میگفتن از رفلاکس پنهانه ولی کاریش نمیشد کرد چون داشت وزن می‌گرفت دکترا دارو‌ نمیدادن
اینجوری شیر میخورد که هی به ذره مک میزد میکشید دوباره می‌گرفت دوباره یه ذره میخورد میکشید هم خیلی پر تکاپو بود کلی عرق میکرد خسته میشد هم کم شیر میخورد مامانم هی بهم میگفت بچه اینجوری می‌کنه که سینتو عوض کنی اون یکیو بهش بدی این یا زیاد میاد یا غلیظ میاد که نمیتونه بخوره اونو بده، خلاصه سرتون درد نیارم منم اینقدر این سینه اون سینه کردم که الآنم که بزرگ شده این عادت از سرش نیفتاده و میگه باید دوتاش بیرون باشه هی یکم از این میخوره یکم از اون، جایی باشم که مکافات دارم حتی توی خونه هم چون درازکش شیر میخوره می‌خوابه خستم می‌کنه خیلیییییی، این وسطا یه عادت بد دیگم پیدا کرده وقتی از یکی میخوره اون یکیو جوری با دوتا انگشتش میپیچونه که اشکم درمیاد ولی نباید جیک بزنم چون یه اوف هم بگم چشاشو باز می‌کنه میزنه زیر گریه😐 نمی‌دونم چجوری از سرش بندازم واقعا با یکی نمی‌خوابه گریه می‌کنه که اون یکی هم دربیار ، هی میگم بزرگ بشه بهتر میشه ولی واقعا داره شدیدتر میشه 😮‍💨