۲۲ پاسخ

بگو که من خواستم یهویی بزرگ کنم کاسه کوزه ی زاییدنو جمع کنم نکه بعد ۱۵ سال باز بخوام کون بچه بشورم

بگید هر چ فک میکنم میبینم واقعا نظری نخاسم ازت بعدش بچه همینه فاصله سنی هر چقد هم باشه باز مشکلات خودش رو داره ب دنیا ک بیاری متوجه میشی فاصله سنی زیاد هم چالشا خودش رو داره اون وقت ک تجربه کردی ب حرفم میرسی

میتونی بگی مگه من تو این ۱۵ سالی که بچه نیاوردی دخالت کردم گفتم نازاس بچه نمیاره بس توام راجب بچه اوردن من نظر نده

بگو اشکال نداره در عوضش بچم هم بازی داره

بگو بزار با عروست حامله شو یدفعه کار

بگو این تصمیمی بود که من و شوهرم باید باهم می‌گرفتیم
درسته اذیت دارن اما باهم از آب و گل درمیان بعداً خستگی در می‌کنم
هر کس خودش بهتر می‌دونه چجوری فکر کنه برای زندگیش

بگو بچه ها هر فاصله سنی ک داشته باشن به هر حال اذیت دارن....و اینکه خواستم فاصله سنی شون کم‌باشه ک بدرد هم بخورن بهتر رفاقت کنن.باهم دنیاشون و نیازهایشان مث همه ، ....و گرنه فاصله شون زیاد باشه دیگه هر کدومشون پی کارا خودشه ....

بگو اینجوری که میگی میذاشتی یهو پنجاه سال دیگه حامله بشی 😃

بگو‌من میخام ب سن شما رسیدم و بچه ها ۱۵ساله شدن دیگ بفکر بعدی نباشم و همه چیز از اول شروع نشه برام

اصلا عصبانی یا حرص دار نگو باخوشحالی وبامزه بگو خودتو بد نشون نده

ببین من ب همه میگم من مادرجوان رو دوست دارم .دوست دارم ۱۶سالگی پسرم یا ۲۰سالگیش منم جوان کنارش راه برم😃😃😃این از هزار فش بدتره

خیلی شیک بگو چه بد یادم رفته بود قبلش با تو مشورت کنم ولی دیدگاه من این نیست اذیت هم بشم یه بار میشم تموم میشه ولی تو تازه یکی بزرگ کردی باز افتادی تو داستان

بگو اشکالی نداره بچه دومت با نوه هات بازی میکنه خخخ

بگو وقتی بچه دوم تو ۵ سالش بشه اون یکی شده ۲۰ سالش از پیش شما رفته ولی بچه‌های من همیشه عین رفیق باهمن هوای همو دارن خواستن دوست باشن ن ک یکی جوون بشه یکی بچه

بگو نظرت برا خودت محترمه. برای منو همسرم اهمیتی نداره. و این موضوع شخصیه که فقط ربطش به منو همسرمه

بگو خدا دوست داشت دوتا بچه یوهویی بهم‌بده که فاصله نیفته بگن حتما باردار نمیشه
تازه اینجوری همبازی همدیگه هستن و تو خونه با هم سرشون گرم با من کاری ندارن
اما بچه تکی فایده نداره همه وقت ادمو میگیره

یکی از اشناهای مام بچه بزرگش۱۵ سالش بود یکی دیگه اورد اصلا نمیتونه حواسش بهش باشه سیگاری شده رفیق باز شده بچه بزرگ باشه این مشکلاتم هست

سلام بگو تصمیم من و همسرم بوده
بعدم الان پسر شما داداشش نیست جای باباشه یه جورایی
بزرگ بشن چطوری باهم بازی کنن یا حتا حرف همو متوجه بسن
خدایی بچه های خواهرشوهرم ۱۲ سال فاصله دارن بزرگه سرکاره کوچیکه تو خونه بیخ ریش ننش هی میگه یکی با من بازی کنه

بگو هرکسی صلاح زندگی خودشو بهتر میدپنه

اتفاقا کار خوب و تو کردی
مودبانه: بگو هر کسی سبک زندگی و تصمیم گیری خودش و داره .
غیر مودبانه: یه به من چه به خودت بگو که یه به تو چه نشنوی

دهن مردمو نمیشه بست چه جاری‌ باشه چه خواهر چه خواهرشوهر بی محلی به اینجور آدما بهترین جوابه یکی دلش میخواد فاصله زیاد باشه یکی کم افتخار نداره که اینا

والا زشته بچه ۱۵ سالشه حامله شده.

سوال های مرتبط

مامان A.s مامان A.s ۶ سالگی
سلام خانما راهنمایی کنیت من نوزادم شش روزه دنیا اومده پسرم خیلی زیاد دوسش داره شدیدا یعنی جوری که با بوسای مدامش کلافمون میکنه هی میگه بده بغلم و اینا ولی رفتاراش تغییر کرده عصبی شده مثلا زور میزنه دندوناشو فشار میده جیغ میژنه تا حرف میزنه باهامون همه کاراشو به من میگه باید فقط مامانم بیاره برام منم جلو روش به نینی محبت زبانی یا بوس نمیکنم ولی خب بچه خودتون میدونید خیلی مراقبت میخاد هی لباس عوض کن شیر بده عاروق بزنه تا میخابه هم همش میرم دور آرتین ولی شب که میشه یجوری میشع بداخلاق میشه وسیله پرتاب میکنه منو باباشو میزنه گوش نمیده با لج و فشار حرف میزنه من خیلی طاقت میارم ولی گاهی واقعا دعواش میکنم آخه اگه زیاده روی کنم بهش محبت کنم خیلی سواستفاده میکنه آرتینی که قبلا همش کمکم میداد همه کاراشو میکرد الان همش میگه فقط مامانم مامانجون هم هیچی نیاره دیروز تاحالا هم هی میگه نینی رو باید بدی بازی کنم هی بیدارش میکنه امشب دره بالکن باژ میکرد میگفت گرممه اصلا یه کارایی میکنه دست نینی رو میگیره دلش هم نمیاد فشارش بده به خودش فشاااار میاره یکم کمکم کنید خواهش میکنم کامل برام توضیح بدید چیکار کنم واقعا اینکه میگن جلوش اهمیتی به نینی نمیدیم یعنی چی آخه مگه میشه بحرحال بچس باید مدام دورش باشی و بغلت باشه راهنمایی کنید میترسم پسرم این رفتارا روش بمونه