خودتو سرزنش نکن هر احساسی توی بارداری طبیعیه ..من خودم هم مثل شما شدم ولی جونم ب جونش بسته است
توی بارداری مغز کوچک میشه و هورمون ها ب هم میریزه ......حالا کم کم ک حرکت و لگداش محکم تر بشه حست عوض میشه ..براش لباس و پاپوش و برو بگیر تا انگیزه پیدا کنی
منم ارتباط نگرفتم نه که نخوام نمیتونم. دوستش دارم ولی به زبون بیارم باهاش حرف بزنم ناز ایناش کنم نه. دست خودم نیست. مطمئنم به دنیا بیاد درست میشم
به مرور درست میشه
بخاطر ناشکری یااینکه ازبچه بدت بیاد نیست
هنوز نتونستی هضمش کنی و درکش کنی
اصلا خودتونو ملامت نکنید بابت این چیزا، زمان همه چیز رو درست میکنه
منم حسی ندارم بهش همش فکر میکنم بدنیا هم بیاد حسی بهش ندارم
عزیزم طبیعیه نگران نباش بدنیا بیاد تو ازاون مادرای نمونه هستی ک با تمام وجودت عشق و محبت بهش تزریق میکنی الان این حس ها طبیعیه خودمم اینجوریم حتی همه کسایی ک اطرافم بودن نگران نباش توخیلیم مادر خوبی هستی😘❤
عزیزم دقیقا منی
منم بعد از ۹سال باردار شدم
و از اینکه خیلی باهاش حرف نمیزنم عذاب وجدان دارم فکر میکردم خودم اینطورم و مادر بدی هستم
حسم موقع هایی که لگد میزنه یا صدا قلبش میشنوم یا تو مانیتور میبینمش زیاد میشه چون شاید بعد از ۹سال باورش بارم سخته که باردارم و در لحظه هایی که میتونم حسش کنم باعث میشه احساسم بروز بدم اما درحالت دیگه انگار فقط شکمم بزرگ شده حسی ندارم
ولی مطمئنم دنیا بیاد دنیام رنگی رنگی میشه و منم پر از حس مادرانه
یکی از دوستامون تا زایمان به بچه ش حسی نداشت گفت صدای گریه شو که شنیدم دنیام عوض شد
منم سر این بچه دومم همینطورم...وقتی میرم سونو میبینمش کلی ذوق میکنم تو دلم قند اب میشه ولی وقتای دیگه نمیدونم چرا هیچ حسی ندارم...یادمه بچه اولمو خیلی ذوقشو میکردم همیشه...پیش خودم میگم شاید ماههای بالاتر که حرکاتشو بیشتر و بهتر حس کنم احساسمم زیادتر بشه و بتونم باهاش ارتباط بگیرم و صحبت کنم
اشکال نداره بعضیا دیر ارتباط میگیرن
و تا بدنیا نیاد و ارتباط چشمی نگیرن نمیتونن عاشق بچشون بشن
خودتو سرزنش نکن همه مثل هم نیستن مهم اینه که احساس مسولیت میگنی در قبالش و مراقبشی
بدنیا ک اومد همه چی عوض میشه
منم بچه اولمو هیچ حسی نداشتم بهش اصلا باهاش حرف نمیزدم حتی به دنیا اومد نگاش نکردم بردنش تو دستگاه من نرفتم ببینمش اومدم خونه اصلا ندیدمش زن داداشم رفت دیدش برام تعریف میکرد چه شکلیه بعد فرداش شوهرم گفت بیا بریم ببینش رفتم از دستگاه آوردن بیرون دادن بغلم سینمو ک گذاشتم دهنش انگار روحمون باهم گره خورد شد همه جونمو زندگیم الانم۷ سالشه نمیزارم آب تو دلش تکون بخوره انقدر به هم وابسته ایم که نگو نگران نباش خودتم نه سرزنش کن نه با دیگران مقایسه کن
ای بابا عزیزم نگران نباش این حست کاملا طبیعی حتی ممکنه بعد از زایمان تا چند وقت حس گنگ داشته باشی منم مثل توام خیلی دوس دارم از اینکه هست ولی فعلا هیچ حسی ندارم بهش
خب خیییلی طبیعیه چون این بچه تو دلته ندیدیش بغلش نکردی بوش نکردی و فقط الان میدونی که بارداری و ی بچه داری وقتی ک ب دنیا بیاد هما چی عوض میشه خودمم ی دختر دارم جونمو فداش میکنم
به خاطر استرس وارد شدن بچه به زندگیه.طبیعیه عزیزم.ولی اگه خیلی زیاد بود حتما به مشاور مراجعه کن.البته تو بارداری ادم خیلی حس های متفاوت تجربه میکنه
وقتی به دنیا بیاد این حس مادرانه میاد تو وجودت ناخوداگاه چون الان نمیبینیش انگار مثل این میمونه که مثلا معدتو دوس داشته باشی ادم نمیتونه عشق بورزه
چرا نمیتونی چی ممانعخت میشه؟؟؟
اون جیگر گوشه توه الان که جز تو کسیو نداره 🥺
شاید بیشتر بخاطر اینه که خیلی منتظر بچه بودی و الان از ذوق افتادی
روزانه پیام مشاور، متناسب با سن کودکتون دریافت کنین.
سوالاتتون رو از مامانای با تجربه بپرسین.
با بازیهایی که به رشد هوش و خلاقیت فرزندتون کمک میکنه آشنا بشین.