۸ پاسخ

من که شوهرم رانندس اکثروقتا تنهام چی بگم اینجور مواقع هروقت ترس میاد سراغم دخترمو محکم بغل میکنم میخوابم

پس چرا من اصلا برام مهم نیست تنهایی😑😑😑😑شوهرم میرسه سرکار مامانم و شوهرم زور میکنن برم اونجا وگرنه دوست دارم بمونم خونمون تنها🤣

ازفردا هم شوهرمن نیس تا یع هفته میدونم چی میکشی

بخاب بابا صبح ناردون‌ آسایش برات نمیزاره نمیتونی بخابی

شوهرت مگه میخواد معجزه کنه
بخواب ولش کن

منم قبلا ایطوری بودم
تا هوا روشن میشد میخابیدم
قبل خاب چار قول و آیت الکرسی بخون
بالشت یا صورتت ب گلاب اغشته کن دیگ از چیزی نترس
هر چیزی هم‌دورت باشه مثلاااا (توعم و ترس داری)ازت دوررر میشه

هواروشن شده نترس بخواب

تلویزیونو روشن کن نگاه کن کم کم چشمات خوابش میبره

سوال های مرتبط