۱۴ پاسخ

خوب کردی چیزی نگفتی عزیزم بعضیا منتظر کوچکترین حرفن که دعوا کنن

آفرین که چیزی نگفته، دوتا تو میگفتی و دو تا اون دعوا میشد، دسرتم میدید خوب نبود، بعضی از والدین کلا مدلشون اینجوریه که پاچه بگیرن

اشکال نداره خواهر

آی گفتی بعضیا بخدا مغزشون تعطیله نمی‌دونم چشونه چرا آنقدر پر از عقده ان.
شب عاشورا دختر کوچیکم تو مسجد دویید بره رو صندلی یه خانمی که داشت نماز می‌خوند بعد تا دوییدم بگیرمش دستش گیر کرده بود وسط دسته صندلی همون لحظه خانمه هم اومد بشینه منو خانم کناری باسنش رو نگه داشتیم که نشینه رو بچه بعد اونم بدتر فشار میداد که بشینه خیلی عجیب بود بعد تا بچه رو درآوردم خیلی گریه کرد منم ترسیده بودم دستش چیزی نشده باشه.بعد خانم نمازش تموم شده برگشته میگه بچه تو بود گفتم بله اول فکر کردم میخواد حال بچه مو بپرس لبخند زدم گفتم خوبه خداروشکر یهو گفت بچتو جمع کن نمیتونی بچه نگه داری چرا میاری من نمازم خراب شد قاطی کردم.گفتم میخوای به جات نماز بخونم طلبکارم هستی.زنای که کنارش بودن همه از حرکت تعجب کرده بودن

افرین بهت ک سنجیده رفتار کردی.اون زن دنبال دعوا بود و قطعا ارامش سرش نمیشد

وای خدا امان از مردم که با بچه هم دعوا دارن

مراعات نکن ممبعد بزا بچتم‌ببینه و بفهمه نباید مراعات کنه🙄

خوب کردین عزیزم

واقعا بعضیا دیوونه هستن

خوب آب دیگه .مردم رسما دیونه شدن

عزیزم من امروز تو حسینه بچه ام نشسته بود جلومون حالا بچه که سرش نمیشه یه لحظه لم داد به یه خانومی طرف خودش چیزی نگفت بعد کناریش برگشت گفت لم نده کمرش درد میکنه درصورتی که بچه من اصلا لم نداده بود فقط پشت به اون خانوم پشت سرش نشسته بود

باید جوابشو میدادی ک خودتو نخوری
بعضیا شعور احترام ندارن

فک میکنن پادشاه کدوم ایالتو زاییدن اخهههه🫤
بچن دیگه. پیش میاد..

ولش اونا فقط عقده هاشون خالی میکنن

سوال های مرتبط

مامان شکوفه گیلاس 🍒 مامان شکوفه گیلاس 🍒 ۴ سالگی
خانما خیلی دلم گرفته میشه کمکم کنید😔



شوهرم خیلی تو تربیت بچه با من ناهماهنگه چیکار کنم فکر می‌کنه من کلفت و پرستار بچشم
ی بار جلو بچه منو زد رفت خونه مادرم قهر مردم اومد دنبالم گفت دیگه این کارو نمیکنم دوباره الان باز جلو بچه بهم میگه حق نداری دعواش کنی در صورتی که خودش دعواش می‌کنه دیشب بچه ازیت میکرد زد رو دست بچه
من چیزی نگفتم ولی اگه من این کارو کرده بودم اینجا کربلا میشد
همش بچه رو علیه من می‌کنه بچه اصلا سمت من نمیاد
یا اینکه من کل ۲۴ساعتم وقف این بچس همش دارم نقاشی میکشم کتاب میخونم کاردستی درست میکنم بازی میکنم
بهش میگم بیا بریم مشاوره میگه مشاور فقط پول میگیره حرف تو سر من نمیره من همینم ک هستم
منم بهش گفتم یا کیای بریم مشاوره یا زنگ میزنم ب بابام همه چیو میگم بچه رو می زارم پیشت ول میکنم میرم
الان من چیکار کنم ؟؟
توروخدا کمکم کنید کم آوردم داره ی کاری می‌کنه از بچم بدم اومده تروخدا قضاوتم نکنید راه حل بهم بدید من هیچکس ندارم خواهش میکنم
بنظرتون جلو خودش زنگ بزنم ب بابام؟؟
نگید تو آرامش باهاش حرف بزن زدم دیشب نشد حالم ازش دیگه بهم میخوره
مامان هلیا مامان هلیا ۴ سالگی
سلام خانوما من دخترم تولد تاحالا نگرفتم براش کسی و دعوت کنم حتی پدر مادرامون رو



دوست داشتم امسال بگیرم همه رو دعوت کنم چند ماه قبلم برنامه مو گفتم


و مثلا باجاری و خواهرم دربارش حرف میزدیم شوهرم ی روز عصبانی شد ک‌ چخبره همش میگی تولد تولد ی کار میخوای بکنی صد بار دربارش حرف میزنی
منم گفتم من حرف میزنم توام بیا بگو من این بودجه رو دارم حالا چ ده نفر چ پنجاه نفر و من با بودجه تو دعوت میکنم
من همش حرف میزنم تو چیزی نمیگی
بعد گفت من نه پول دارم نه پول میدم نه برام مهمه
منم لج کردم گفتم کاری نمیکنم هرکاری میکنی خودت بکن
(دخترمم ذوق تولدشو داره)
الان پسفردا تولدشه ب دخترم گفتم ب بابا بگو برات تولد میگیره
اونم برگشت گفت مامان میگیره گفتم من کار ندارم تو گفتی کار نکن
دیگه برگشت یکم فحش داد و گفت میخوای منو عصبانی کنی
من نه بلدم نه کاری میکنم

خیلی ناراحت شدم از دستش
اینکه من یکسره تکرار میکردم رفته بود رو مخش اون روز برخورد کرد
از ی طرف دلم میخواد کاری نکنم تا ضایع بشه و ناراحتی دخترمو ببینه آلان کاری کنم میگه این همه من غر زدم و لج کردم الکی بوده همش
از ی طرف میگم اهمیت ندم برم تدارک ببینم
نمیدونم کدومش درسته